طرح پيشنهادى براى نمايندگى کومهله در خارج از کشور نامه به د.س.، ک.م.ک. و نماينده کومهله در خارج
رفقاى دفتر سياسى، ک.م.کومهله، نماينده کومهله در خارج کشور.
در جلسه اخير کميته اجرايى (من و رفيق حسين در جلسه حاضر بوديم) با رفيق صديق کمانگر، از جمله بحثى درباره طرحهاى آتى نمايندگى کومهله داشتيم که طى آن سياست جديد سازماندهى نمايندگى مطرح شد. رئوس اين سياست، آنطور که از بحثها استنباط ميشد - طرح کتبىاى در اين مورد وجود ندارد - عبارت از ايجاد تعدادى دفاتر کشورى نمايندگى کومهله در خارج کشور است که از فرانسه، سوئد، آلمان و انگلستان در اين رابطه نام بُرده شده. از مجموع بحثها چنين بر ميآيد که اين دفاتر وظيفه کار روى مسأله کُرد، شامل تبليغ و ترويج، برقرارى تماسها، سازماندهى آکسيونها و فعالين را نيز خواهند داشت. علت اتخاذ اين سياست، ناتوانى تشکيلات خارج کشور حزب از پيشبرد اين وظايف و قابليت بيشتر نمايندگى از اين لحاظ (معنوى، عملى و غيره) و نبودِ يک بدنه سازمانى براى فعاليت نمايندگى ذکر ميشد. همچنين بنظر ميرسد که قبلا در داخل مباحثاتى حول اين مسأله بوده است و اين طرح متکى به آن مباحثات است.
در مورد اين طرح من در جلسه ملاحظات جدىاى را مطرح کردم و از رفيق صديق خواستم تا ادامه اجراى اين طرح را براى مدت معيّنى به تعويق بياندازد تا من بتوانم همراه اولين پيک نظرات و ملاحظات را با ک.م. کومهله در ميان بگذارم و همچنين بحث را در جلسه د.س مطرح نمايم. بعلاوه قرار شد من آلترناتيو عملى پيشنهادى خود را هم بنويسم.
تشکيل دفاتر کشورى نمايندگى و شبکه دفاتر، آنهم براى امر تبليغ و ترويج و سازماندهى درباره مسأله کردستان (جنبش ملى)، مضرّات و اشکالات زير را دارد:
١) اين طرح اساسا به معناى ايجاد دو تشکيلات موازى در خارج کشور است. دو حزب با دو برنامه و دو بدنه تشکيلاتى. اين اصل ايراد من است و تمام اشکالات ديگر از همينجا ناشى ميشود. "شبکه دفاتر" بموازات شبکه "حوزهها" بسط پيدا ميکند. رهبرى اين دو شبکه مختلف است. دستور کار و برنامهشان مختلف است. اين در واقع، مستقل از نيت و تلاش هر کس، به منزله تشکيلات خارج از کشور کومهله عمل خواهد کرد. دقيقا همان چيزى که ما را به آن متهم ميکنند. يعنى ايجاد يک بلوک ائتلافى عملى ميشود. مسأله کردستان يکى از مسائل پراتيک حزب کمونيست ايران است. حزب کمونيست ايران در خارج کشور توسط کميته حزب در خارج نمايندگى ميشود و پيشبرد تبليغ و ترويج و سازماندهى بايد توسط اين کميته انجام شود - اگر کميته اين کار را در قبال کردستان بدرستى انجام نميدهد، بايد اين مسأله را رفع کرد. پايينتر اشاره خواهم کرد که چگونه علت اين ناتوانى تا هماکنون جدايى عملى نمايندگى از ک.خ.ک و فقدان اتوريته و بينش لازم درباره مسأله در ک.خ.ک بوده است. به هر حال طرح دفاتر کشورى خلاف يک اصل سازمانى حزب، يعنى نمايندگى شدن حزب در خارج توسط کميته حزب خارج است.
به دو سؤال بايد در همين رابطه پاسخ بدهم. اول اينکه "پس نمايندگى براى چيست" و دوم اينکه "اگر ک.خ.ک اين وظايف را انجام ندهد تکليف چه ميشود". در پاسخ به سؤال اول فکر ميکنم همه روشن باشيم. پايه حقوقى نمايندگى در آييننامه حقوق ويژه است و ضرورت واقعى آن از امکانات، قابليتها و ضرورياتى ناشى ميشود که ويژه جنبش در کردستان در برابر حزب قرار ميدهد. بند ٣ آييننامه حقوق ويژه اعلام ميکند که "کومهله رأسا ميتواند بنام خود در رابطه با مصالح و مسائل خلق کُرد در سطح جهانى و در مراجع بينالمللى حضور يابد و تصميمات لازم را اتخاذ کند". اينجا بحث بر سر ايجاد سازمانى در سطح جهانى نيست، بلکه بر سر نمايندگى شدن مستقيم کومهله در مراجع جهانى است. دفتر نمايندگى براى انجام اين فونکسيون تشکيل شده. کار سياسى و تشکيلاتى در خارج، به معناى فعاليت يک سازمان حزبى، درباره هر مسألهاى، در خارج بايد به کميته خارج کشور احاله شود. ممکن است گفته شود که دفاتر کشورى به معناى ايجاد يک سازمان نيست. قطعا نيّت هيچکس اين نبوده و رفيق صديق نيز مؤکدا اين نکته را خاطرنشان مينمود. اما مسأله بر سر نيّت ما نيست، بلکه بر سر سيرى است که در عمل بوقوع خواهد پيوست و معنايى که دفاتر عملا خواهند يافت. به اين نکته مفصلتر بر ميگردم، چون اساس بحث من معناى عملى اين طرح است. اما در مور سؤال دوم، به يک نکته بسنده ميکنم و سعى ميکنم در طرح آلترناتيو خودم راه عملى را نشان بدهم. بنظر من نميتوان و نبايد ک.خ.ک را دور زد بلکه بايد کارى کرد که به انجام اين وظيفه قادر بشود. طرح جديد به ناتوان کردن بيش از پيش ک.خ.ک در قبال مسأله کردستان و بى صلاحيت کردن آن منجر ميشود.
٢- امروز، بويژه در خارج کشور، گرايش به دو شقه کردن حزب به کردستانى و ايرانى، کُرد و فارس، کومهله و حزب و غيره وجود دارد. ناسيوناليسم کُرد نه تنها يک فشار واقعى است، بلکه عملا در ميان اعزامىهاى از داخل کار ميکند، و روزى نيست که نشنويم فلان رفيق در فلان محفل چيزى در مورد "فارسها کارها را قبضه کردهاند"، "ما را درک نميکنند" و غيره بگويند. گروههاى ديگر آگاهانه و عامدانه روى اين شکاف بالقوه، شکافى که ريشهاش همان ستم ملى در جامعه و انعکاس آن در اذهان فعالين چپ است، کار ميکنند. حالا به اين واقعيت طرح دفاتر کشورى تحت رهبرى نماينده کومهله را که در مورد مسأله کُرد جزوه ميدهد، آکسيون ميگذارد، در هر کشور شعبهاى دارد، در هر شعبه چند نفرى را سازمان داده است و غيره اضافه کنيد. اين طرح به آنچه که بصورت گرايشات مادى وجود دارند، کانال و مجرايى براى ابراز وجود علنى ميدهد. در هر کشور اعضاى حزب به گِرد دو کانون گِرد آمدهاند (در مقياس سراسرى در خارج به گِرد دو رهبرى). بطور واقعى اين دو شبکه، اين دو سازمان، به مرجع جذب افراد و سازماندهى سياستهاى متفاوتى تبديل ميشوند. "دفاتر" به کانون تجمع و ظرف عمل سياسى مبارزان حق تعيين سرنوشت ملت کُرد تبديل ميشوند و متقابلا، به اعتبار خروج اين وظيفه از دستور حوزهها (امرى که مستقل از هر رهنمود و نيت ما با تعريف مرجعى "خارجى" براى انجام اين امور اتفاق ميافتد)، حوزهها و تشکيلات خارج به کانون کسانى که به مسأله ملى بهاى کافى نميدهند تبديل ميشود. دو جناح "راست و چپ"، "دمکراتيک و سوسياليست"، "ناسيوناليست و انترناسيوناليست"، روى گرايشات واقعى که در صفوف ما وجود دارد ساخته ميشود. جناحهايى که اينک مجاز شدهاند در دو سازمان مجزا، زير دو اتوريته مجزا، بخود تشکل بدهند. اين طرح به آنچه ما ميخواهيم از ميان برداريم شيئيّت ميدهد. خودتان ميتوانيد تجسم کنيد تعداد کسانى که تقاضاى انتقال به کار در دفاتر نمايندگى را خواهند کرد، زيرا ک.خ.ک قصد تعليق عضويتشان از حزب را دارد، کسانى که دستور پخش کردن نشريهشان، جمعآورى کمک مالىشان، رعايت موازين امنيتىشان و غيره را از نمايندگى طلب ميکنند و براى ک.خ.ک تَره خُرد نميکنند. ميتوانيد رقابت دفاتر و حوزهها را مجسم کنيد (همين الان خود حوزهها مراکزى براى رقابت محافل دوستان است). ميتوانيد غيبتهاى "دفترى"ها و "حوزهاى"ها عليه همديگر را مجسم کنيد. اين طرح راهى براى شکوفايى عقبماندگىهايى که همامروز گريبانمان را گرفته است، باز ميکند. تشيکلات ما در خارج به دو نيم ميشود که هر دو روبروى هم قرار ميگيرند. "به ما چه، اين کار دفتر است"، "به ما چه، اين کار حوزه است"، به فرم متعارف زندگى حزبى در خارج تبديل ميشود. تلاش رهبرى (بايد گفت رهبرىها) در خارج براى وصلت و وحدت اين دو بخش به يک ماراتُن صَرف انرژى، يک کار مستمر رفع دلگيرى، ترويج اتحاد، پاسخگويى به مسائل "کُرد و فارس" (که کم نيستند کسانى که هماکنون در آن ميدمند) تبديل ميشود. از آنجا که هر کس حرف "تشکيلات خودش" را بهتر باور ميکند، نمايندگى و ک.خ.ک دير يا زود زبان مشترک خودشان را از دست ميدهند، و اگر چنين نشود هم، در حالت فلج عملى در برابر دروازهاى که در مقابل بروز وسيع تمامى گرايشات عقبمانده موجود گشوده شده است، کارى از دستشان بر نميآيد.
٣- زمينه براى تقويت ناسيوناليسم در "دفاتر و هواداران و روابط پيرامونى دفاتر" و شووينيسم (باشد که تحت عنوان مرزبندى با ناسيوناليسم دفاتر) بالا ميگيرد. بطور واقعى دو تشکيلات ما در خارج نه يک نوع واحد انسان کمونيست، بلکه دو انسان، ناسيوناليست و شووينيست را به دور خود جمع ميکنند. تا کلاهتان را بچرخانيد، دفاتر محبور کُردهاى مقيم خارج و حوزهها محبوب چپ ايتاليا ميشوند. انگار که زمان را درست ٤ سال به عقب و به دوره سازمان سراسرى و هواداران ا.م.ک برگردانده باشند. امروز کم نيستند کسانى که به گفته خودشان "کومهله را دوست دارند اما از حزب کمونيست دل خوشى ندارند" (که معنى اين حرف جز ضديت با کومهله کمونيست و تلاش براى اِعمال فشار ناسيوناليستى به کومهله نيست). اينها از لانههايشان بيرون ميآيند و دور دفاتر را ميگيرند. بخواهيد يا نخواهيد اين ذهنيت درون ما رسوخ خواهد کرد. اين طرح چراغ سبزى براى تعرض تشکيلاتى اينها به وحدت و يکپارچگى حزب در خارج کشور، که هماکنون هم با مساعى فراوان حفظ ميشود، معنى ميشود.
٤- از همه مهمتر. ک.خ.ک در قبال مسأله کردستان به حاشيه رانده ميشود. دفاتر اتوريته واقعى خواهند بود. بطور طبيعى مسأله مبارزه در کردستان از مشغله تشکيلات خارج حذف ميشود (به دفاتر احاله ميشود). ضعفى که امروز از آن صحبت ميکنيم صد چندان ميشود. به لحاظ عملى، کومهله در صحنه بينالمللى صرفا يا اساسا با مسأله ملى تداعى ميشود. اين يک گام اساسى به عقب خواهد بود. کومهله در ليگ سازمانهاى کُرد ترکيه و جمعيتهاى روشنفکران کُرد در خارج کشور قرار ميگيرد. هويت حزبى کومهله کمرنگ ميشود. و بويژه هر روزه، به اعتبار وجود يک تشکيلات "حزبى" موازى که علىالظاهر مجموعه وظايف کمونيستى و انترناسيوناليستى را بر عهده دارد، اين تعريف محدود از کومهله تثبيت ميشود.
اين قابل درک است که طرح با مجهز کردن نمايندگى به يک دست و بال تشکيلاتى و با قرار دادن مسأله کُرد بعنوان مبناى يک پراتيک سياسى (که ميتواند مخرج مشترکى براى گرايشات مختلف باشد)، در کوتاهمدت بهبودهاى عملىاى در کار و بار نمايندگى ببار خواهد آورد. اين در حالى است که ما وضع فعلى در خارج کشور را لايتغير فرض کنيم. مسأله بر سر بهاى سياسى و عملىاى است که براى اين بهبود بايد پرداخت.
آيا راه ديگرى وجود ندارد؟
بنظر من چرا. ميتوان راهى يافت که هم خواص احتمالى طرح را داشته باشد و هم از مضرات متعدد آن مبرّى باشد. يک طرح مناسب بايد اين نکات را تأمين کند.
١- قدرت بسيج و دامنه عملى را که وجود نمايندگى کومهله به ما ميدهد حفظ کند و افزايش دهد.
٢- نه فقط به وحدت حزبى (در ابعاد سياسى و تشکيلاتى) لطمه نزند، بلکه آن را تقويت کند.
٣- نمايندگى را از حالت فاقد دست و پاى تشکيلاتى بودن در آورد.
٤- فعاليت ما در خارج کشور در مورد مسأله کردستان را گسترش دهد و به نيازهاى مشخص کومهله پاسخگو باشد.
٥- اصل "يک حزب - يک سازمان در خارج" را تأمين کند. و اتوريته سياسى و معنوى کميته خارج را افزايش دهد.
رئوس طرح پيشنهادى من اين است:
١- نماينده کومهله در خارج کشور عضو ک.خ.ک و مسئول مستقيم تبليغ و ترويج و سازماندهى حول مسائل مختلف طبقاتى و همگانى در کردستان در کميته خارج کشور باشد.
٢- نماينده کومهله در خارج کشور در عين حال با اتکاء به يک ستاد (دفتر نمايندگى) که تحت اتوريته مستقيم او هستند (کادرهاى اعزامى معيّن از داخل)، جنبههاى علنى و ديپلماتيک فعاليت نمايندگى را پيش ببرد. نمايندگى اطلاعيههاى خود را بدون ذکر کشور صادر ميکند.
٣- در هر حوزه کشورى کميته خارج کشور گروههاى کردستان (مانند گروههاى موجود روابط بينالمللى، کار در بين ايرانيان و غيره) سازمان بدهد (اين گروهها فىالحال وجود دارند). اين گروهها مانند ساير گروههاى حوزه، به حوزه و به کميته خارج کشور جوابگو هستند و جزء تقسيم کار حوزه محسوب ميشوند. اعضاى اين گروهها عضو تشکيلات خارج کشورند و مسئوليتهاى ديگرى را نيز ممکن است پذيرفته باشند. مسئوليت حسابرسى، رهنموددهى و هدايت گروههاى کردستان در کميته خارج از کشور با رفيق نماينده کومهله است. وظايف کشورى نمايندگى توسط اين گروهها و تحت نظر نماينده کومهله انجام ميشود.
٤- کل فعاليت ما در خارج کشور در مورد مسأله کردستان تحت نام ک.خ.ک انجام ميشود در مواردى که کميته يا نماينده کومهله (عضو کميته) صلاح بدانند، فراخوانها و اطلاعيهها با نام نمايندگى صادر ميشود (مواردى که از لحاظ عملى و يا ديپلماتيک به نفع است)، و يا هم نماينده کومهله و هم ک.خ.ک آن را امضاء ميکنند.
٥- "مسأله ملى" تنها يک وجه فعاليت رفيق نماينده خواهد بود، و تنها در چهارچوب اين وجه است که رفيق ميتواند اگر صلاح بداند با نام نمايندگى عمل کند. ساير مسائل مربوط به مبارزه ما در کردستان (نشر اخبار، توزيع نشريات کومهله، امور تدارکاتى و غيره) در چهارچوب اختيارات او بعنوان عضو ک.خ.ک مسئول امور کردستان انجام خواهد شد.
٦- دفتر نمايندگى يک ارگان مستقل از ک.خ.ک است. تنها حزب که به اين ترتيب عضو دو سازمان حزبى است نماينده کومهله خواهد بود (و نه مانند طرح موجود تمام اعضاء دفاتر) که تلفيق اين دو وظيفه را با توجه به سطح و تجربهاش مشکل نخواهد يافت. دفتر نمايندگى مستقيما زير نظر ک.م. کومهله و نماينده آن در خارج انجام وظيفه ميکند. اعضاء دفتر اعضاء تشکيلات کردستان حزب در مأموريت هستند.
٧- دفتر نمايندگى ميتواند قبضهاى کمک مالى ويژه خويش را، علاوه بر قبضهاى ک.خ.ک براى کمک به مبارزه حزب در کردستان، داشته باشد. مسئول فروش اين قبضها نيز کل تشکيلات و بويژه گروههاى کردستان در حوزههاى کشورى خواهند بود.
٨- بجز در مواردى که جزو اختيارات تعريف شده دفتر نمايندگى است و نماينده کومهله ميتواند رأسا درباره آنها تصميم بگيرد، در ساير موارد عضو متساوىالحقوق ک.خ.ک خواهد بود.
٩- در ضمن اينکه بايد کارى کرد که نماينده کومهله بعنوان عضو ک.خ.ک به ساير امور تشکيلات خارج نيز بپردازد و خود را در آن دخيل کند، در عين حال با توجه به نيازهاى کومهله ميتوان از پيش حدود وظايفى را که رفيق نماينده بايد در ک.خ.ک به عهده بگيرد به هدايت و سازماندهى کار روى مسأله کردستان محدود کرد.
١٠- کل حوزههاى کشورى در مورد مسأله کردستان، نظير ساير مسائل، مسئوليت جمعى دارند. مسائل گروههاى کردستان در حوزهها مورد بحث قرار ميگيرد. ترکيب اين گروهها ممکن است عوض شود اما گروه سر جاى خود ميماند.
١١- کادرهاى کومهله در دفتر نمايندگى، يا نماينده کومهله، ميتوانند به تشخيص نماينده کومهله از کار حوزهها در مورد کردستان و مشخصا از کار گروههاى کردستان حوزهها حضورا بازرسى کنند، يا مدتى را در هر کشور بعنوان ناظر نمايندگى اقامت کنند و مستقيما با گروهها کار کنند. در صورت لزوم ک.خ.ک ميتواند به اين رفقا اتوريته کافى را براى شرکت در و يا رهبرى امر سازماندهى فعاليت کشورى اين گروهها بدهد.
١٢- هر جا هنوز حوزههاى جامعالشرايطى وجود ندارد، ميتوان گروههاى کردستان را در صورت امکان ايجاد کرد. ضوابط ويژه اين کار را ميتوان بعدا مشخص کرد.
١٣- چارت سازمانى ضميمه است.
موفقيت اين طرح به چند عامل بستگى دارد.
١- ترکيب خوب ک.خ.ک و انتخاب صحيح نماينده کومهله. علاوه بر ايدئولوژى و تئورى مارکسيسم و سابقه کار و غيره، اين کار به عقل سليم براى تشخيص مواردى که کار بايد بعنوان نماينده کومهله انجام شود و يا ک.خ.ک نياز دارد. رفيق صديق هماکنون از هر لحاظ براى انجام اين نقش مناسب است. در تغيير نماينده بايد اين وجه کار مد نظر باشد. پيشنهاد ميکنم قبل از تغيير نماينده نظر د.س پرسيده شود. اعضاى ديگر ک.خ.ک نيز بايد بدرستى فلسفه وجودى نمايندگى، فرجهاى که اين واحد در کار و بار ما بوجود ميآورد و گسترشى که به کار ما ميدهد را درک کرده باشند.
٢- روتين بودن کار خود کميته خارج کشور بعنوان يک کميته. ختم "دورههاى انتقالى" و اتکاء کميته به يک سبک کار متداول تشکيلاتى (انجام امور حزب توسط سلسله مراتب سازمانى) - اين پيشنهاد تنها در چنين حالتى مطرح است. اگر ک.خ.ک هنوز در تکاپوى تفکيک عضو از هوادار باشد قطعا نماينده کومهله از حدود و ثغور و روتين کار خود در کميته سر در نخواهد آورد.
٣- نظارت دقيقتر د.س بر کار در خارج کشور. ارجاع روتين ابهامات و مسائل مورد اختلاف به مرجع بالاتر. مطلع بودن ک.م. کومهله از کار در خارج کشور در مورد مسأله کردستان و ارائه رهنمودهاى لازم.
خاصيت اصلى اين طرح اين است که در عين حفظ وحدت و يکپارچگى حزبى نقطه قدرتهاى ک.خ.ک و نمايندگى با هم جمع ميشوند. نمايندگى در گروههاى کردستان بدنه لازم براى انجام امورش را پيدا ميکند که عملا تحت اتوريته آن کار ميکنند. ک.خ.ک در وجود نماينده، يک اتوريته در مورد مسائل مبارزه در کردستان پيدا ميکند که به مراتب ظرفيتهاى تبليغى، آکسيونى و فراخوان دهنده آن را تحت نام حزب افزايش ميدهد. اعضاء حزب دو هويت پيدا نميکنند، بلکه جميع مسائل را در سطح حوزه بصورت مسأله خود مينگرند. گروههاى کردستان ميتواند جمع کمونيستهايى باشد که بطور مشخص گوشهاى از کار را گرفتهاند و از طريق عضويت در حوزهها رابطه خود را با کل فعاليت حزبى حفظ ميکنند. گروههاى ديگر در حوزه توسط گروههاى کردستان نسبت به مسأله مبارزه در کردستان حساس ميشوند و احساس مسئوليت پيدا ميکنند.
و بالأخره لازم است نکاتى را درباره وظايف مشخص نمايندگى ذکر کنم. اين وظايف را به اين صورت ميتوان خلاصه کرد:
١- نمايندگى کردن کومهله در سطح ديپلماتيک در برابر دولتها و مراجع رسمى بينالمللى
٢- سخنگويى از جانب کومهله در برابر رسانههاى جمعى و افکار عمومى
٣- برقرارى تماسهاى لازم با نهادهايى که آمادهاند بطور ويژهاى با کومهله رابطه برقرار کنند و از آن حمايت نمايند
٤- منتقل کردن نيازهاى عملى کومهله به ک.خ.ک و پيگيرى انجام آنها
٥- نظارت جانبى بر کل فعاليت تشکيلات خارج در مورد مسائل مبارزه کردستان و ارائه رهنمود براى تصحيح و بهبود اين فعاليتها
٦- فراخوان دادن براى آکسيونها، ميتينگها و اجتماعات مختلف در دفاع از جنبش خلق کُرد (سازماندهى پايه اين امور با تشکيلات خارج کشور است)
٧- اعلام حقايق جنبش انقلابى در کردستان از طريق رسانههاى جمعى، بيانيهها و اطلاعيهها
...
در يک کلام نمايندگى کومهله ظرفى براى يک سلسله وظايف ويژه است که ک.خ.ک بدليل موقعيت خود قادر به انجام آن نيست و يا انجام آن از جانب ک.خ.ک اصولى نيست. اين وظايف عمدتا عرصه سخنگويى از جانب کومهله، ديپلوماسى و مخاطب قرار دادن عامه و افکار عمومى را در بر ميگيرد. امور تبليغى و ترويجى و سازماندهى روتين و کار پايه براى سازماندهى آکسيونها و اجتماعات لازم با تشکيلات خارج کشور است.
با آرزوى موفقيت
نادر
٢٦ اسفند ١٣٦٥
hekmat.public-archive.net #4044fa.html
|