Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  
Audio   گوش کنيد

مکان ايران در تقسيم جهان*

متن پياده شده بخشى از نوار

چيزى که اين بند** ميخواهد نشان بدهد مکان ايران در تقسيم جهان است. تقسيم جهان و تجديد تقسيم جهان چيزى نيست که ما حواسمان نباشد و ناگهان انجام بشود، و متوجه بشويم که ايران جزو حيطه نفوذ شوروى شده است. يک کنفرانس تهران و يک کنفرانس يالتا وجود داشته و در نتيجه آن اين منطقه معيّن تقسيم شده است.

امروز شما شاهد اين هستيد که لهستان بشدت دارد تحت نفوذ کليساى کاتوليک و غرب دچار اشکالاتى ميشود. من اصلا راجع به جنبش همبستگى صحبت نميکنم، بلکه اينکه لهستان دارد از زير دست شوروى در ميرود. فکر نميکنم هيچکس در اين شک داشته باشد؛ ولى آيا کسى هست پيدا بشود بگويد لهستان جزو حيطه نفوذ شوروى نيست؟ تجديد تقسيم لهستان، تجديد تقسيم ايران، تجديد تقسيم آمريکاى لاتين، اينها امورى است که بايد زير همان پنج بند "امپرياليسم" درباره‌اش صحبت کرد: تجديد تقسيم کشورهاى ضعيف‌تر بين کشورهاى امپرياليستى. اين چيزى نيست که ما متوجه نشويم و در ظرف سه سال با کلک‌هاى حزب توده و اکثريت عوض بشود و آب از آب تکان نخورد!

اصلا ما در اين بند ميخواهيم بگوييم که بخصوص ايران نميتواند اينطور باشد. از نظر امپرياليستها اينجا اهميتى حياتى دارد. تقسيم مجدد ايران، تعلّق مجددش به اين يا آن اردوگاه، تحول سياسى و اقتصادى مهمى خواهد بود. تمام اين بند هدفش اينست که بگويد که ايران جزو مناطق تقسيم شده‌اى بعد از جنگ دوم جهانى است که به غرب تعلّق گرفته است. من فکر ميکنم اين بحث نفوذ توده‌ايها در هيأت حاکمه، مثلا قرارداد تراکتور با رومانى، قراداد کفش با فلان کشور، دارد روى مقوله پايه‌اى‌ترى سايه مياندازد که در رابطه با امپرياليسم و مناطق نفوذ است.

حتى وقتى ميگوييم نفوذ اقتصادى و سياسى، مسأله بر سر اين نيست که دولت ايران، يا جناحهايى در دولت ايران چه گرايشى به آمريکا يا شوروى دارند. مسأله بر سر اين است که از نظر سياسى کدامشان اينجا آزادى عمل دارند بدون آنکه آن ديگرى اعتراض شديدى بکند. شوروى در اين کشور به راحتى کودتا نخواهد کرد ولى آمريکا دستش براى کودتا کردن بازتر است. اگر مشابه حمله طبس را شوروى کرده بود، آمريکا حرکات جهانى شديدى را در اعتراض به آن، حتى در حمله کردن به جاى ديگرى که تحت نفوذ شوروى است، دنبال ميکرد... ولى آمريکا حمله ميکند و روسها تقريبا بى تفاوت از آن ميگذرند. فقط در راديو چيزى ميگويند. چرا؟ براى اينکه از نظر سياسى فعل و انفعالات سياسى در داخل ايران هم قرار شده با نظر امپرياليسم غرب مشخص بشود.

اين معنيش اين نيست که روسها سعى نميکنند نفوذ بکنند، آوانتاژ بگيرند، امتياز بگيرند - که از رژيم شاه هم سعى ميکردند بگيرند - يا حتى به يک جايى برسانند که اگر مسأله تجديد تقسيم جدّى مطرح شود، بتوانند اينجا را با توجه به نيروهاى بومى منطقه، در دست خودشان بگيرند. منکر اين نبايد شد. ولى تا زمانى که يک چنين تخاصمى بوجود نيامده و مسأله تقسيم ايران بطور جدّى مطرح نشده، من فکر نميکنم بشود به اعتبار حرکتهاى حزب توده يا گفته‌هاى هاشمى رفسنجانى در نماز جمعه و يا صادرات و واردات ايران با بلوک شرق، حرفى از تقسيم مجدد ايران زد. و بعد هم فکر نميکنم هنوز هم که هنوز است صادرات و واردات ايران با بلوک شرق از بلوک غرب بيشتر باشد. يا نفوذ KGB از نفوذ CIA در حکومت بيشتر باشد. يا عناصر طرفدار روس از عناصر طرفدار آمريکا و انگليس و فرانسه در حکومت بيشتر باشد. هنوز حتى فکر نميکنم اينطور باشد. يا حتى سازمان جاسوسى و امنيتى اينها بيشتر از اينکه به آمريکا و دستاوردهايش و مشاورين آمريکايى از قديم و جديد و دست‌پرورده‌ها و ابزار و وسايلش متکى است، به شرق متکى شده باشد. ممکن هم هست که بشود، ايرادى در اين نيست. نمونه‌اش را در مصر داشتيم که يک دوره شده و دوباره رجعت کرده‌ است.

ولى بحث ما در اين بند عمدتا اين است که مسأله ايران مسأله تقسيم جهان است، ايران يک کشور تقسيم شده است و بايد بگوييم به کى تعلق گرفته است. و ثانيا در اين بند اتفاقا در مقابل اين بينش بنظر من صرفا تاکتيکى که حکومت دارد ميچرخد، اين را بگذاريم که تجديد تقسيم ايران تحول مهمترى است، حياتى است، تجديد تقسيم ايران ميتواند ابرقدرتها و اردوگاههاى امپرياليستى را به يک رويارويى نسبى بکِشاند، همانطور که در لهستان.

ايران الساوادور نيست. ايران نيکاراگوئه نيست. ايران به همين دلايلى که ما اينجا پنج شش فقره‌اش را ذکر کرديم چيزى است که اگر روسيه و امپرياليسم شوروى بخواهد در آن مستقر بشود و از دست آمريکا در بياورد، بايد حتما در سطح جهانى، چه در سطح ديپلماتيک، چه در سطح سياسى، چه در سطح نظامى تغيير و تحولات جدى‌اى بوجود بيايد. بحث ما اينست و من فکر ميکنم اين بحث درست است.





* اين بحث، بخشى از مباحثات کنگره سوم کومه‌له (٢٥/ ٢/ ١٣٦١- ١٥/ ٥/ ١٩٨٢) درباره پيشنويس برنامه مشترک کومه‌له و اتحاد مبارزان کمونيست است. در آن کنگره "پيشنويس برنامه" پس از بررسى و ايجاد تغييراتى با عنوان "برنامه حزب کمونيست ايران" تصويب شد. اين متن را فاتح شيخ از روى فايل صوتى صحبتهاى منصور حکمت پياده و اديت کرده‌است.

** اشاره به بند ١٣ پيشنويس برنامه، درباره مکان ايران و اقتصاد آن در تقسيم جهان در حيطه سلطه و نفوذ امپرياليستى غرب است. اين بحث در جواب ايراداتى است که در کنگره به اين بند گرفته‌اند (ر.ک. به: بخش ١١ از اسناد صوتى کنگره سوم کومه له. اديتور

صحبت منصور حکمت در اين مبحث ١٧:٣٧ دقيقه است و اين متن تنها پنج دقيقه از آن را، يعنى دقايق ١٢:٣٠ تا ١٧:٣٧ را در بر ميگيرد.
منتخب آثار منصور حکمت، ضميمه شماره ٢ - آوريل ٢٠٠٧


hekmat.public-archive.net #3945fa.html