قطعنامه کنگره سوم درباره
اوضاع ايران و موقعيت ويژه حزب کمونيست کارگرى
١- آغاز روند سرنگونى رژيم اسلامى، پولاريزاسيون اجتماعى و سياسى موجود در جامعه و واقعيات بنيادى اقتصاد سياسى سرمايهدارى در ايران، فرصت تاريخى تعيين کنندهاى براى طبقه کارگر و کمونيسم کارگرى براى برقرارى سوسياليسم در ايران فراهم کرده است.
٢- انقلاب ٥٧ اولين صفآرايى عظيم اجتماعى و طبقاتى در متن يک ايران کاپيتاليستى بود. حضور طبقه کارگر در انقلاب ضد استبدادى و ضد سلطنتى ٥٧، چشمگير، بيسابقه و تعيين کننده بود. با اينحال در فقدان يک جنبش حزبى خودآگاه و ذينفوذ کمونيستى کارگرى که بتواند حضور مستقل طبقه کارگر در انقلاب همگانى و رهبرى طبقه کارگر بر جنبش عمومى را تضمين کند و افق رهائيبخش سوسياليسم کارگرى و مارکسى را به آرمان عمومى صف آزاديخواهى و انقلاب بدل کند، جنبش ارتجاعى اسلامى و اپوزيسيون سنتى ملى- اسلامى انقلاب مردم را به بيراهه بردند و نهايتا به خون کشيدند.
٣- اينبار جنبش حزبى کمونيستى کارگرى، حتى مقدم بر حضور تودهاى کارگران در صحنه سياسى ايران حاضر است و فىالحال بعنوان يکى از نيروهاى سياسى دخيل در روند اوضاع سياسى آتى در سطح جامعه برسميت شناخته شده است. حزب کمونيست کارگرى، محصول عروج کارگر در انقلاب ٥٧ و ظهور يک جنبش حزبى متکى بر کمونيسم مارکس و لنين، و نگرشى دخالتگر و راديکال در صحنه سياسى ايران است. بيش از دو دهه جدال کمونيسم کارگرى عليه احزاب و طبقات و افقهاى بورژوايى و خردهبورژوايى در جامعه ايران و در درون چپ، بيش از دو دهه دفاع از کمونيسم و مارکسيسم در اوج حملات بورژوازى جهانى، و بيش از دو دهه تلاش براى سازماندهى يک پراتيک کمونيستى در متن و مرکز جدال اجتماعى، حزب کمونيست کارگرى را به پرچمدار اصلى آزاديخواهى و برابرىطلبى، راديکاليسم و سوسياليسم در جامعه ايران بدل کرده است. اکنون تمام احزاب و دستجات اصلى بورژوازى ايران، از جريانات اسلامى حاکم و منتقدين درونىشان تا کل اپوزيسيون ملى و اسلامى خارج حکومت و مليون طرفدار غرب و مدافعان رژيم پيشين، کمونيسم کارگرى را بعنوان قطب مقابل خود تعريف ميکنند. ضديت با حزب کمونيست کارگرى به شاخص ابراز وفادارى با حکومت و تبرىجويى از سرنگونىطلبى و راديکاليسم و انقلاب بدل شده است.
٤- اوضاع سياسى ايران يک فرصت معيّن براى يک حرکت تاريخساز کمونيستى با نتايج دگرگون کننده در ايران و در سطح بينالمللى فراهم آورده است. اين فرصت نبايد از کف برود. کنگره سوم حزب کمونيست کارگرى ايران توجه حزب را در تمام سطوح به وظايف خطيرى که اين موقعيت بر دوش حزب قرار ميدهد جلب ميکند. حزب کمونيست کارگرى بايد بعنوان حزب کارگران در جدال قدرت و رهبر انقلاب مردم پا به ميدان بگذارد. کنگره در عين وقوف به دشوارىها و موانع عظيم و بسيارى که بر سر راه حزب و جنبش کمونيسم کارگرى در ايفاى اين نقش قرار دارد، معتقد است حزب کمونيست کارگرى ايران ميتواند و بايد اين گام بلند را بردارد.
٥- کنگره بار ديگر بر اهميت مباحث "حزب و قدرت سياسى" و "حزب و جامعه" بعنوان مباحث کليدى در ارتقاء حزب به سطح وظايف خطير خويش در دوره کنونى تأکيد ميکند و خواهان آنست که وسيعترين استنتاجات عملى اين مباحثات به اجرا درآيد.
٦- کنگره مؤکدا توجه رهبران و کادرهاى حزب در سطوح مختلف را به ابعاد عظيم وظايفى که دوره کنونى بر عهده آنها ميگذارد جلب ميکند. کنگره خواهان آنست که استانداردهاى فعاليت حزب در تمام سطوح متناسب با نيازهاى اين دوره بالا برده شود.
٧- کنگره به تمام اعضاء و فعالين حزب براى حضور در يک مبارزه متحدانه، پرشور، وقفه ناپذير، منضبط و گسترده براى پيروزى کمونيسم در تحولات جارى ايران فراخوان ميدهد.
پيش نويس: منصور حکمت (به اتفاق آراء به تصويب رسيد)
منتشر شده در انترناسیونال هفتگی شماره ٢٥ مورخ ٦ آبان ١٣٧٩ برابر با ٢٧ اکتبر ٢٠٠٠
hekmat.public-archive.net #3944fa.html
|