در مورد حزب و قدرت سیاسی
یک نامه
محمود جان این را بدست رفقای مشمول این نامه برسان
از نادر (م.ح)
به:
رفقا محسن، مصطفی و عباس و "آی آدمهایی" که در صدد پاسخگویی به مقاله امیر پیام در شهروند هستید،
با سلام گرم
من مقاله امیر پیام را ندیدهام. اما چند ملاحظه را میخواهم ذکر کنم.
١- پاسخ نباید تدافعی و توضیحی باشد. که انگار مسأله واقعی امیر پیام واقعا اینست که ما با کارگر چکار داریم و چگونه قرار است به قدرت برسیم. به این مسأله باید در متن افشای "شعار انقلاب ممنوع، حکومت کارگری ممنوع" قدیمی بورژواها و منشویکها پرداخت.
٢- مصاحبه من با دیدار فقط آن یک جمله در مورد قدرتگیری با سه میلیون نفر را ندارد. یک صفحه تمام مصاحبه راجع به پروسه کسب قدرت سیاسی توسط ما کمونیستها و مشروعیت و عدم مشروعیت آن در غیاب یک انتخابات پارلمانی و کسب رأی اکثریت است. مطلب دیدار دقیقا بر سر مشروعیت و عدم مشروعیت دست بردن کمونیستها به قدرت خارج از مکانیسم مجاز است. از جمله اظهارات من در آن مصاحبه:
"بگذارید بگویم اگر حزب کمونیست کارگری به قدرت برسد حتما یک اکثریت عظیمی در این پروسه شرکت کردهاند تا چنین امکانی فراهم شده. معلوم است که ما را دول خارجی سر کار نمیاورند، معلوم است که ما از داخل ارتش نمیتوانیم کودتا کنیم. معلوم است آنقدر پول نداریم که از طریق مدیای ماهوارهای بتوانیم مغزشویی کنیم، معلوم است که بیبیسی از ما حمایت نخواهد کرد. ما بردوش مردم و از طریق مردم قدرت را میگیریم. هرکسی آنوقت درباره پروسه به قدرت رسیدن حزب کمونیست کارگری بپرسد من حوالهاش میدهیم به انقلاب فرانسه و دهها انقلاب دیگر. دولتهای انقلابی معمولا با انقلاب سر کار میآیند. در کوبا هیچکس رأی نگرفت که باتیستا را بیرون بیاندازد. این نباید مایه نگرانی باشد. آنچه من و شما باید بپرسیم این است که این حکومت چه میخواهد، چکار میکند و چه کسی را دارد در آن جامعه نمایندگی میکند. من معتقدم اگر حزب کمونیست کارگری سر کار بیاید همه کسانی که خارج کشورند برمیگردند و میگویند اوضاع درست شد. برویم و ببینیم.
نویدی: البته اگر چکا بوجود نیاورید. اگر بوجود بیاورید من یکی برنمیگردم.
حکمت: شما بیائید خانه من.
نویدی: ممنون از شما آقای حکمت.
(نویدی بر میگردد اما ظاهرا امیر پیام بر نمیگردد و به سازمان ملل شکایت میکند که حزب به زور سر کار آمده!)
٢- در مورد سه میلیون نفر، بنظر من این عدد هم اضافه است. با بسیار کمتر از این هم میشود و بلشویکها کردند. ثانیا، بنظر من این بحث که "خیلی از این سه میلیون نفر کارگر هستند" دفاع ضعیفی است. اگر همهشان خواننده اپرا باشند ولی آن روز حزب را در شکست دادن دولت بورژوازی یاری بدهند برای ما کافی است. صحبت بر سر اینست که حزب کمونیست کارگری برای بزیر کشیدن دولت بورژوایی نه نیازی به رأی اکثریت جامعه دارد و نه حتی به شرکت اکثریت طبقه کارگر. بورژواها هم برای نگاهداشتن و گرفتن قدرت به این درصدها احتیاج ندارند. فقط کسی این درصدها را میخواهد که به قدرت احتیاج نداشته باشد.
٣- بحث شهر و روستا و خرکچی و مهندس در پاسخ به سؤال امکانپذیری تحقق فرهنگ پیشرو و فرهنگ مسلط در جامعه ایران مطرح شده و نه بطور کلی بر سر اینکه شهر بهتر است یا روستا و چه کسی دوست دارد با چه کسی وصلت کند. طرف میگوید مردم ایران عقب ماندهاند و دهاتیها و امیر پیامها را نمونه میگیرد تا بگوید پیاده کردن برابری زن و مرد و فرهنگ مدرن و پیشرو عملی نیست و زود است. و من به او میگویم که خیر دهاتیها و شرقزدهها عنصر مسلط فرهنگی در ایران نبودهاند و فرهنگ مدرن و شهری هم داریم که وزنه مهمتری در جامعه است. جعفر هم در نوشته استعفایش این بحث را تحریف کرده بود.
٤- در رابطه با اساس انقلاب ما و ضمانت اجرایی پیروزی ما مشخصا دو ستون در مورد مانیفست کمونیست و انقلاب اقتصادی و از میان بردن پایه استثمار طبقاتی و غیره بحث کردهام تا به نویدی نشان بدهم که کمونیسم با دست بردن به بنیاد اقتصادی و طبقاتی جامعه پیروز میشود و نه با اتکاء به خوشقلبی و اخلاق حزب حاکم.
٥- بنظر منهم باید گفت و تصریح کرد که این جناب حزب ما و فعالیت متشکل کمونیستی را ترک کرده است و معتقد است این کارها شلوغکاری است. بنظر من باید به جایگاه دو خرداد و واگذار کردن سیاست در ایران به طبقه متوسط در اقدام اینها حتما چیزی گفت.
٦- کلمه رفیق را نباید در توصیف امیر پیام بکار برد (قابل توجه مصطفی، پارگراف دوم). اولا مردم این کلمه را یک عبارت فرقهای میدانند و نویسنده ما را از فرهنگ و اتیکت متعارف نویسندگی دور میکند. ثانیا این توهّم را بوجود میاورد که امیر پیام هنوز رفیق سیاسی ماست.
٧- بنظر من نوشته پاسخ ما نباید هدفش پاسخ به امیر پیام و رفع ابهام "خوانندگان شورایی" در مورد نیات ما باشد. بلکه باید یکبار دیگر بر اینکه بله، ما قدرت را میگیریم و برنامه انسانی و طبقاتی خود را اجرا میکنیم و از سازمان ملل و ناتو و امیر پیامها هم جواز دموکراتیک بودن پروسهاش را نمیگیریم تصریح و تأکید کند. این را به کارگران و به مردم به تنگ آمده ایران قول دادهایم. جز این بکنیم نه یک حزب کمونیستی کارگری، نه یک نیروی مبارز راه آزادی، بلکه یک گروه فشار خجالتی و حاشیهای چپ خواهیم بود. فضا را باید به یک فضای طلبکار از جریان راست انحلالیون تبدیل کرد.
٨- یادمان باشد که با ایرانیهای مقیم کانادا حرف میزنیم و نه کارگران باکو. هویت دوست داشتنی و مدرن و آزادیخواه و سرحال یک کمونیست باید از نوشته تتق بزند.
٩- طرف را بزرگ نکنید. نه نویسنده مبرّزی است، نه شخصیت ذینفوذی و نه آدم سالمی. نوشته را به بهانه او برای مردم بنویسید.
قربان شما
نادر
از آرشیو کورش مدرسی -
منتشر شده در "منتخب آثار منصور حکمت، ضميمه ١"، انتشارات حزب کمونيست کارگرى - حکمتيست، ژوئيه ٢٠٠٦ - صفحات ٣٤٠ تا ٣٤٢
hekmat.public-archive.net #3920fa.html
|