نامه به رفيق حجت برزگر کمونيسم و برابرى
رفيق عزيز حجت برزگر
سؤالات شما را قبلا گرفته بودم. عذر ميخواهم که حجم کار و مشغلهى من اجازه نداده و نميدهد که به يک بحث تئوريک يک به يک و کمابيش مکاتباتى با يک رفيق وارد بشوم. بخصوص که برنامه حزب، برنامه شخصى من نيست و هر کس مايل باشد قاعدتا بايد بتواند درباره مفاهيم آن با رفقاى ديگرش وارد بحث بشود. اما نکتهى اصلى اينجاست به نظر من بحث و نقد تئوريک بايد علنا منتشر بشود. خطاب به جامعه باشد و طبعا هر نقد و بحثى که در سطح علنى نفوذى به هم بزند، در دستور بحث همه ما قرار ميگيرد. بنابراين شخصا با طرح آن روى ندا کوچکترين مخالفتى ندارم. راستش فکر ميکردم اين نکات روى ندا بحث شد.
در مورد محتواى نظر شما بايد بگويم که بنظر من بحث شما از يک سو تعبير در مورد مقوله "برابرى" و مترادف ديدن آن با "يکسان" بودن و تساوى عددى ناشى ميشود. گفتن اين که کمونيسم يک جنبش برابرى طلبانه نيست، فکر ميکنم همه کمونيستها و مارکسيستها و ناظرين و مورخين تاريخ سوسياليسم را حيرتزده خواهد کرد. خود ايده "به هرکس به اندازه نيازش"، گوياترين تببين از يک برابرى عميق در جامعه است، يعنى هر کس، مانند ديگرى، مثل بقيه، بدون هيچ تبعيضى، بعنوان انسانى برابر با ديگران، ميتواند هرچه را نياز دارد از جامعه برداشت کند. شما اين را نابرابرى ميدانيد چون انسانها نيازهاى يکسانى ندارد و لاجرم بطور متفاوت برداشت خواهند کرد. اما صحبت بر سر برابرى خوراک و مسکن و پوشاک و قد و وزن انسانها نيست. صحبت بر سر برابرى خود انسانها در جامعه، در توليد، و در قبال امکانات و منابعى است که موجود است. جامعهاى که ميان من و شما فرق نگذارد، يک جامعهى برابر است، هرچند که شما ممکن است دو برابر من سيگار بکشيد و دو برابر نياز داشته باشيد.
توصيه ميکنم يک بار ديگر همان نقد برنامه گوتا را که ظاهرا منبع استنتاجات تازه شماست مرور کنيد. آنجا بحث بر سر نادرستى شعار برابرى نيست، بر سر توخالى بودن شعار حق برابر و تقسيم برابر "محصولات بى کم و کاست کار اجتماعى" ميان شهروندان است.
يک نکتهى ديگر. شما به ميل خود لغو کار مزدى را آلترناتيو برابرى قرار دادهايد و بعد اعلام کردهايد که من(منصور) چون برابرى طلب هستم، پس مدافع لغو کار مزدى نيستم! رفيق جان، خواست شعار لغو کار مزدى، پرچم مشخصه و متمايز کننده جريان ما از ٢٠ سال پيش بوده. بندها و فصلهاى مفصلى در برنامه مستقيما اين هدف فورى حزب را اعلام و تصريح و مستدل ميکند. تمام تحليل من از شکست بلشويسم بر ناتوانىشان از لغو کارى مزدى بنا شده. بنابراين لازم نيست نظرم را راجع به لغو کار مزدى به اين شيوه غيرمستقيم و پيچيده از مساوات طلبى من استنتاج کنيد! نظر صريح من روى خود موضوع لغو کار مزدى به تفصيل هست.
کمونيسم بر سر برابرى انسانها و رفع تبعيض است. مارکس از محو طبقات، محو تقسيم کار، محو تفاوت شهر و روستا، محو تفاوت کارى يدى و فکرى و غيره سخن ميگويد. تحت نام مارکسيسم، البته، پرچمهاى بسيارى مختلفى عَلم شده است. اما يک مارکسيسم مخالف برابرى و برابرىطلبى واقعا پديده نوظهور و بىسابقهاى خواهد بود.
منصور حکمت
٢٩/٩/١٩٩٩
منبع: کتاب نقد "يک دنياى بهتر" برنامهى "حزب کمونيست کارگرى ايران – چاپ دوم
نويسنده و تنظيمکننده: حجت برزگر، تاريخ انتشار: ٣٠/٠٦/١٣٨١
hekmat.public-archive.net #3845fa.html
|
|