ملاقات سه جانبه با وحدت کمونيستى و راه کارگر
گزارش به کميته مرکزى حزب کمونيست ايران
2
طى روزهاى جمعه و شنبه ٢٢ و ٢٣ مه (١٩٨٧) نشست سه جانبهاى ميان ما و گروههاى فوق بر سر طرح وحدت کمونيستى براى اتحاد عمل صورت گرفت. گزارش در ملاقات مقدماتى قبلى (ميان ما و وحدت کمونيستى و ما و راه کارگر) قبلا در اختيار رفقا قرار گرفته است.
3
در ملاقات اخير ترکيب هياتهاى سازمانها به شرح زير بود:
حزب کمونيست: رضامقدم، رحمان سپهرى، منصور حکمت
راه کارگر: على اصغر ايزدى، بهروز محمدى
وحدت کمونيستى: "محمود" (ظاهرا مسئول اصلى سازمان وحدت کمونيستى در خارج)، "فرهاد" (ظاهرا نويسنده انديشه رهايى با نام مستعار کوروش رحمانى) و "بهمن" (احتمالا مسئول وحدت کمونيستى در خارج کشور). يک نفر ديگر به نام "على"، که در ملاقات قبلى با رفقاى ما شرکت داشت، به دليل ممانعت پليس نتوانست وارد کشور شود، و لذا غايب بود.
7
از طرف وحدت کمونيستى دستور جلسه به شرح زير پيشنهاد شد و مورد توافق سايرين قرار گرفت:
١- تحليل موقعيتى که اتحاد عمل را ايجاب ميکند
٢- پيشنهادات عملى وحدت کمونيستى
٣- نظرات پيشنهادى ديگر گروهها و بحث در باره اقدامات عملى
12
بحث با تحليل وحدت کمونيستى شروع شد. ابتدا موقعيت سياسى و عدم وجود يک آلترناتيو چپ طرح شد. به گذشته چپ با تندى برخورد شد. عدم حمايت چپ از دموکراسى ("چپ هلهله کن جمهورى اسلامى بود")، درک نکردن ضرورت اتحاد عمل توسط چپ و نظاير آن که در نامههاى اين سازمان (و در مقالات رهايى) منعکس است مجددا طرح شد. مجموعا تشتت و چند دستگى چپ به فقدان درايت و درک درست رهبران و سازمانها مربوط شد. اتحاد عمل گروهها ميبايست از تکرار اين نواقص جلوگيرى کند. برخلاف مذاکرات قبلى، اينبار اتحادعمل حول مسائل کارگرى بعنوان محور پيشنهاد شد (ظاهرا ارزيابىشان اين بود که اين آوانس را بايد به حزب و راه کارگر بدهند تا بحث بتواند سر بگيرد)، بعلاوه اتحاد عملهايى حول مساله دموکراسى و غيره.
13
در پاسخ ما و راه کارگر صحبت کرديم. ما ارزيابى وحدت کمونيستى از چپ را غير واقعى و تحريف آميز خوانديم. شيوه برخورد آنها را سطحى ناميديم. ما توضيح داديم که دلائل مادى اجتماعى که ريشه در شکافهاى طبقاتى در ايران و نيز قطببنديهاى بينالمللى دارند علل واگرايى جريانات چپ هستند. اين قطببنديها ضرورى بوده است. تحليل "عدم درايت" وحدت کمونيستى را رد کرديم. در مقابل بر ضرورت پافشارى حزب کمونيست براى گسترش پايگاه طبقاتى خود در ميان کارگران و حضور سياسى مستقل طبقه کارگر در صحنه سياسى ايران تاکيد کرديم. ما يادآورى کرديم که اتحاد عمل مسالهاى فرعى در سياست ماست و ضمن آنکه از ابتکار عمل وحدت کمونيستى استقبال ميکنيم، اين نقش مرکزىاى براى ما ندارد. مساله اصلى ما در اين دوره رابطه کمونيسم و طبقه کارگر و جايگاه طبقه کارگر در مبارزه سياسى است.
14
راه کارگر نيز در همين خطوط بحث کرد. از سابقه چپ در مقابل تحريفات وحدت کمونيستى دفاع کرد و استرتژى خود را با توجه به مصوبات پلنومش توضيح داد. راه کارگر آماده اتحاد عمل با کليه جريانات در سطوح مختلف است. اين سطوح به سه سطح "وحدت حزبى"، "وحدت کارگرى" و "وحدت دموکراتيک" تفکيک شده. نشست موجود از لحاظ آنها ربطى به وحدت حزبى ندارد و در چهارچوب دو عرصه ديگر جاى ميگيرد.
15
ادامه بحث در اين دوره کمابيش حول همين محورها قطبى شد. در طول اين بحث عمدتا راه کارگر و ما در برابر وحدت کمونيستى قرار ميگرفتيم. بجز در يک مورد و آن مساله هويت سياسى قطبى است که بايد در اين دوره اتحاد عمل کند. وحدت کمونيستى بادرکى سازمانى مساله چپ و اتحاد عمل چپ را مطرح ميکرد. ما از ضرورت روشن بودن هويت سوسياليستى عرضه کنندگان مطالبات راديکال کارگرى و دموکراتيک (نظير قانون کار، حقوق زنان و غيره) صحبت کرديم. اما راه کارگر مقوله چپ و سوسياليسم را امرى مربوط به هويت حزبى ميدانست و در عرصه اتحاد عمل قائل به چنين مرزبندىاى نبود. و به زعم راه کارگر هر نيرويى در جنبش کارگرى (شامل تودهاى، اکثريتى، "ارشاد" و غيره) ميتواند جزء اتحاد عمل (و جبهه کارگرى) باشد. در عرصه دموکراتيک نيز حد و مرزى (مگر در مورد سلطنتطلبان) وجود ندارد. در طول بحث اين نکات طرح و برجسته شد:
١ - اختلافات ما و راه کارگر بر سر مطالبات کارگرى زياد نيست. هر دو جريان آمادگى طرح اين مطالبات را بطور مشترک دارند. اما اصرار ما مبنى بر اينکه اين مطالبات بايد بدوا بعنوان مطالبات کارگران کمونيست مطرح شود، راه کارگر را تقريبا شوکه کرد (ظاهرا چنين انتظارى نداشتند). ارزيابى ما مبنى بر اينکه راه کارگر حاضر به يک چنين اقدامى نيست، درست بود. (البته در قسمتهاى ديگر بحث روشن شد که راه کارگر ارزش زيادى براى اتحاد عمل با حزب کمونيست حول مطالبات کارگرى قائل است - به دلائل مختلف - و شايد چنانچه مساله بايکوت کشتگر از طرف ما مطرح نميشد، هنوز جاى بحث و چانه زدن با ما بر سر مساله را ميديد).
٢ - وحدت کمونيستى در اتحاد عمل (بويژه با ما) فرجهاى براى فعال شدن سياسى و اعتبار يافتن سازمان خود ميبيند، و لذا آماده تبديل مواضع خود تا هر حد لازم است. شکاف ميان خود و راه کارگر (بر سر مساله شوروى و اردوگاه) را زيادى ميداند، اما چنين اختلافى با حزب کمونيست حس نميکند. در مجموع بنظر ميرسيد حزب کمونيست جايزهاى است که هم راه کارگر و هم وحدت کمونيستى براى آن تلاش ميکنند. رابطه دو جانبه آن دو گروه با هم ارزش درخودى براى هيچيک از آنها ندارد. (اين انتخاب در انتهاى جلسه براى وحدت کمونيستى پيش آمد و عملا وحدت کمونيستى همسوئى با ما را برگزيد.
٣ - وحدت کمونيستى با زرنگى ساده لوحانهاى تلاش ميکرد نفوذ سياسى و دامنه فعاليت عملى خود را قابل توجه جلوه بدهد. نه ما و نه راه کارگر حرف دلسرد کنندهاى از اين لحاظ به آنها نزديم و به رويشان نياورديم. فقط در يک مورد که راه کارگر از ما درباره نحوه کار رهبرى حزب و اينکه چگونه با اين پراتيک وسيع کنار ميآييم سؤال کرد، وحدت کمونيستى بشدت رنجيده خاطر شد و اعتراض نمود، راه کارگر صرفا پاسخ داد که بايد "واقعيت را در نظر گرفت".
٤ - روشن شد که ما نه تحليل وحدت کمونيستى و نه صرفا عرصههاى مورد نظر آن را نميپذيريم. ما از تداعى شدن سيستماتيک با اين جريانات ابا داريم، اولويتهاى کار خود را دنبال ميکنيم. ارزش محدود و معينى براى برخى اقدامات مشترک قائليم.
اين دور صحبتها،که حاوى نکات متفرقه زيادى بود، بالاخره با اعتراض و انتقاد ما از شيوه برخورد وحدت کمونيستى و پافشارىاش براى پذيرفته شدن تحليل جبهه ملى مآبانهاش از چپ خاتمه يافت. ما و راه کارگر، اظهار کرديم که لزومى ندارد براى توافق بر سر اتحاد عملها، تحليل وحدت کمونيستى را بپذيريم. هر کس با تحليل خودش اقداماتى را مناسب و نامناسب ميداند و کش دادن بحث بر سر "نگرشها" و "منشها"، فايدهاى ندارد و بهتر است وارد دستور مشخص بشويم.
21
در قسمت دوم. وحدت کمونيستى پيشنهادات خود را به اين شرح مطرح کرد.
١- انتشار يک خبرنامه کارگرى در داخل کشور
٢- انتشار يک نشريه تئوريک بر سر مسائل "کارگرى" (منظور مسائل جنبش سوسياليستى بود. لغت کارگرى را بعنوان کليدى بودن ما و راه کارگر اينجا گنجانده بودند) در خارج کشور
٣- آکسيونهاى مشترک
٤- ايجاد کميتهاى براى هماهنگى اين امور
26
ما در پاسخ اين نکات را توضيح داديم:
١- هرگونه اتحاد عمل منوط به حل مسالهاى است که با مواضع اخير راه کارگر در مورد از انزوا در آوردن کشتگريها پيش آمده است. مادام که راه کارگر علنا اين سياست خود را پس نگيرد، هيچگونه اتحاد عمل را با اين سازمان ممکن نميدانيم. بايد به راه کارگر اعمال فشار کرد.
28
٢- ما هيچگونه اتحاد عمل "نهادى و ادامه کار"، با جريانات موجود، که در اذهان کمونيستها و کارگران، نوعى همگرايى ميان اين جريانات را تداعى ميکند، تا چه رسد که آنها را در يک بستر سياسى عرضه کند، نميکنيم. ما طرفدار اقدامات مشترک تک نوبتى و تک موضوعى هستيم که دستاوردهاى موجود و بدست آمده را تثبيت کند. براى مثال بيانيههايى در مورد مطالبات کارگران، حقوق زنان، جدايى مذهب از دولت و غيره. امضاء شدن چنين بيانيههايى، که ما خواهيم کوشيد تا حداکثر ممکن مواضع اعلام شده ما را منعکس کند، به تثبيت شدن اين مطالبات و جدا شدن عمومى چپ از راست در جامعه کمک ميکند و بعلاوه نوسانات بعدى جرياناتى را که بخواهند با تغيير رژيم زير اين خواستها بزنند را دشوار ميکند.
30
بدنبال اين بحث مساله کشتگر و سياست راه کارگر به مساله گرهى تبديل شد. در واقع دو بند مورد نظر ما محور تمام بحثهايى بعدى جلسه بود. در مورد بند اول، راه کارگر اين سياست را غير اصولى اما صريح دانست. و نظر وحدت کمونيستى را پرسيد. اينجا وحدت کمونيستى آشفته فکرى زيادى از خود نشان داد. ابتدا اظهار کردند که "در چهارچوب اين اتحاد عمل سه جانبه" هيچگونه صحبتى از کشتگريها نميتواند در ميان باشد و بايد اعلام شود که تودهاىها و اکثريتيها در اين ميان جايى ندارند. امرى که براى راه کارگر بديهى مينمود، و لذا سؤال بعدى را بدنبال داشت. "در مورد اتحاد عمل راه کارگر با اين جريانات در خارج از چهارچوب طرح سه جانبه موجود چه ميگوئيد؟"
31
وحدت کمونيستى ابتدا اظهار داشت که بايد در درون خود (منجمله با "رفقاى داخل") بحث کنند. وقتى با قاطعيت موضع ما مواجه شدند، مسئول خارج کشور وحدت کمونيستى که ظاهرا از دامنه انزجار ضد راه کارگرى چپ در خارج خبر داشت. بى مقدمه و از قول خود اظهار داشت که گرچه بحث نکردهايم اما "تاندانس" (گرايش و تمايل)مان روشن است. راه کارگر بايد سياست قبلى خود را کنار بگذارد و اصولا با طيف اکثريتى و تودهاى اتحاد عمل نکند. بحثى طولانى در مورد هر دو بند پاسخ وحدت کمونيستى (چهارچوب سه جانبه و اتحاد عمل مستقل راه کارگر با اکثريتىها) در گرفت که مضمون آن تلاش وحدت کمونيستى براى جوش دادن معامله با راه کارگر از طريق تبديل و بى ضرر کردن فرمولبنديها و مقاومت راه کارگر در مقابل آنها بود. راه کارگر به سادگى ميخواست که وحدت کمونيستى نيز، نظير حزب کمونيست، با صراحت تکليف خود را روشن کند. کارى که وحدت کمونيستى بالاخره قادر به آن نشد، اما تلويحا و در ضمن هزاران جمله، عملا با ما موضع گرفت.
32
راه کارگر اين بايکوت را غير اصولى ميدانست (مشروط کردن اتحاد عمل و دخالت در فعاليتهاى مستقل يک سازمان ديگر). ما را به ضديت عام با "اردوگاه" متهم کرد. ما توضيح داديم که اختلافات ما با اردوگاه اختلاف واقعى و اساسى است. اما بايکوت راه کارگر به خصلت اردوگاهى عام او (که در آن حتى راستتر از کشتگريهاست) مربوط نميشود. چنانچه نفوذ اين نيروها و جايگاهشان در مبارزه انقلابى طبقه روزگارى چنان بود که نتوانيم از اتحاد عمل با آنها چشم پوشى کنيم، عليرغم تعلق اردوگاهى آنها، چنين اقدامى خواهيم کرد. اما بحث ما مشخصا بر سر از انزوا درآوردن سازمانها و گروههايى است که خائن به دموکراسى، انقلاب و طبقه کارگر بودهاند، مجرماند، و ما خواستار انحلال آنها و تعيين تکليف جنايات آنها هستيم.
33
پس از ايندوره بحث، مشخص شد که ملاقات سه جانبه دستاورد عملىاى نخواهد داشت و اتحاد عملى در کار نخواهد بود. ادامه صحبت، تحت عنوان اينکه "اگر اين مساله در ميان نبود چه ميکرديم" دنبال شد. اساس اين بحثها در واقع کنکاش وحدت کمونيستى در مورد امکان اتحاد عمل دو جانبه با ما بود.
34
در مورد نکته دوم مورد بحث ما (رد اتحاد عمل سيستماتيک)، وحدت کمونيستى بشدت برآشفته شد و مجددا به تفصيل به بحثهاى روز اول خود بازگشت (سکتاريسم، عدم درايت، استالينيسم و...). ما در مقابل بشدت به وحدت کمونيستى و به رئيس جلسه اعتراض کرديم. از خودشان انتقاد کردند و عذر خواستند. ما در يکى دو نوبت دلائل خود را مجددا توضيح داديم. که محور آن اهميت مخدوش نشدن هويت سياسى و ايدئولوژيکى جريانات بود.
35
راه کارگر در مورد جبهه کارگرى و ضد امپرياليستى خود توضيح داد و آمادگى خود را براى اتحاد عمل در سطوح مختلف مجددا تکرار کرد. ما و وحدت کمونيستى هر يک نقد خود را بر اين قطعنامهها ارائه کرديم و راه کارگر توضيحاتى در پاسخ داد. بحث ما به اين صورت عرضه شد:
36
فرمولهاى راه کارگر براى ما بيگانه است و لذا به جايگاه اين جبهه آنطور که خود راه کارگر مد نظر دارد و تناقضات و اشکالات اين تفکر نميپردازيم. بحث خود را در مورد مطالبات جبهه طرح ميکنيم. اين مطالبات بخش چپ و سوسياليست طبقه کارگر است که ما تلاش داريم هويت سياسى آن را تعريف و تثبيت کنيم. تاريخا طيف اردوگاهى مذهبى و يا غيره مدافع اين مطالبات نبودهاند. طرح اين مطالبات بعنوان مطالبات "يک جبهه" (که در آن هر نيرويى از هر قماش حاضر است) قبل از آنکه اساسا نيرويى غير از سوسياليستها حتى دو بند آنها را پذيرفته باشد، خلع يد کردن از کارگر سوسياليست و کتمان رهبرى او در جنبش کارگرى است. راه کارگر با طرح جبهه خود در واقع دارد بار ديگر هويت سوسياليستى رهبران عملى در جنبش کارگرى را سلب ميکند. ما در مقابل ميخواهيم اين هويت و اين رهبرى را برجسته و مسجل کنيم. راه کارگر مطالبات کارگران کمونيست را پذيرفته است مشروط بر اينکه آنها از هويت سوسياليستى خود دست بکشند. هر طرح جبهه مبارزاتى کارگران منوط به آن است که بدوا مطالبات کارگران کمونيست مستقلا به همان اسم عرضه شود. تنها آنگاه و با مطالعه نفوذ نيروهاى ديگر در جنبش کارگرى و مطالبات آنها، ميتوان از يک جبهه، حول مطالبات معين، سخن گفت. تنها آنگاه طبقه کارگر خواهد توانست ميان بخش پيشرو و پيگير در رهبرى خود با گرايشات عقب مانده تميز قائل شود. بنابراين ما طرح اين مطالبات را بعنوان مطالبات کارگران کمونيست ميپذيريم، اما بعنوان مطالبات يک جبهه نميپذيريم، مگر آنکه فىالحال چنين تجمعى از نيروهاى غير سوسياليست و صاحب نفوذ در جنبش کارگرى وجود داشته باشد، که ندارد.
37
وبالاخره در مورد پيشنهاد وحدت کمونيستى به اتحاد عمل دو جانبه چنين پاسخ داديم:
38
با حذف راه کارگر، مساله محورى اتحاد عمل در جنبش کارگرى، بدليل عدم نفوذ کارگرى وحدت کمونيستى و عدم توجه اين جريان به مسائل و مبارزات کارگرى، ديگر موضوعيت ندارد. اتحاد عمل ما حول مسائل کارگرى، تصنعى و روى کاغذ خواهد بود. وحدت کمونيستى همينجا فورا پرسيد: "در مورد مسائل دموکراتيک چطور؟". پاسخ داديم که آمادهايم با همان شروطى که در مورد اشکال اين اتحاد عملها گفتيم همکارى کنيم.
39
وحدت کمونيستى بدون آنکه به روى خود بياورد که خودش محور اين ملاقاتها را اتحاد عمل در جنبش کارگرى اعلام کرده بود،فورا و بدون بحث بيشتر پذيرفت،و اقداماتى را در عرصه دموکراتيک پيشنهاد کرد. اين اقدامات شامل تدوين بيانيههايى در مورد مسائل دموکراتيک گرهى (مسأله زنان، آزاديهاى سياسى، جدايى مذهب از دولت و حقوق زحمتکشان کردستان) ميشود که توسط دو جريان تهيه و توسط وحدت کمونيستى به مجموعهاى از گروههاى چپ براى امضاء ارائه ميشود. تدوين بيانيههاى مربوط به آزادى زنان و آزاديهاى سياسى را وحدت کمونيستى و دو موضوع ديگر را ما به عهده گرفتيم. در مورد زمانبندى تحويل اين متون، اظهار کرديم که هيأت تحريريه ما بايد با توجه به اولويتهاى خودش اين موضوعات را در دستور بگذارد و نحوه نگارش آنها را تصويب کند.
40
ترتيبات را بعدا اطلاع خواهيم داد.
41
جلسه با اين بحث به پايان رسيد.
در حــاشيــه
١- در بحثهاى حاشيهاى جرّ و بحث زيادى ميان وحدت کمونيستى و ما (عمدتا من) بر سر لحن پلميکهاى علنىمان درگير شد. طرفين يکديگر را به تحريف و فحاشى متهم کردند. خود لحن اين بحثها زياد غير دوستانه نبود و از حد گلهگذاريهاى پرحرارت فراتر نرفت. از طرف ما ميتوانست حساسيت کمترى نشان داده شود. اگر رفيق ديگرى بجز من در اين هيأت بود، احتمالا بحث از هر دو طرف کوتاهتر و ادارىتر مطرح ميشد. بحث به اين طول و تفصيل ضرورى نبود.
44
٢- وحدت کمونيستى بسيار غير حرفهاى جلسات را اداره کرد. خود نمايندگان وحدت کمونيستى اصرار غريبى در بحث کشاف، غير سياسى و روشنفکرانه داشتند. راه کارگر ابدا دنبال اين بحثها کشيده نشد. ما تا حدودى (در مواردى بالاجبار و در برخى موارد از سر عدم آمادگى) همراه اين بحثها رفتيم و به پاسخگويى پرداختيم، اما در مجموع توانستيم قدرى دامنه اينها را کنترل کنيم. در يکى دو نوبت مشخصا درباره ضرورت سياسى بودن و حرفهاى بودن جلسات صحبت کرديم و از ادامه بحث به شکل موجود استنکاف کرديم. وحدت کمونيستى بالاخره ضعف خود را از لحاظ اداره جلسه و تغيير موضوع پذيرفت و آن را به متفاوت بودن سبک کار جلساتى سازمانها مربوط کرد (گفتند:"ما در درون خودمان هم اينطور بحث ميکنيم، انتقادى و...")
45
٣- در قسمتهاى اول، عمدتا ما و راه کارگر در مقابل وحدت کمونيستى قرار ميگرفتيم و در قسمتهاى بعد (حول مساله کشتگر و...) ما و وحدت کمونيستى در مقابل راه کارگر. اين شيوهاى بود که با توجه به موضوعات مورد بحث و همسوئى نظرات (اهميت مسائل کارگرى براى ما و راه کارگر، و خط ضد تودهايستى ما و وحدت کمونيستى) قبلا پيش بينى کرده بوديم.
47
٤- وحدت کمونيستى علاقه زيادى به رفع تشنج در رابطه ميان خود با ما داشت. اين بطرق مختلف، چه در لحن مباحثات، و چه حتى در برخوردهاى شخصى به ما خود را نشان ميداد. خواستار اين بودند که يک دوره مبارزه فکرى اصولى و فارغ از برچسب زنى بين ما درگير شود و...
48
٥- راه کارگر تکيه زيادى روى جريان "ارشاد" ميکرد (ظاهرا اين تجسم "مذهبيون مبارز" در اين دوره است. که با برخورد انتقادى و حتى استهزاءآميز ما و وحدت کمونيستى روبرو شد (از طرف راه کارگر يک نفر در ختم پدر شريعتى شرکت کرده!)
48
٦- راه کارگر خواستار ملاقات و قرارهاى تشکيلاتى رسمى با ما بود و ميپرسيد آيا ما ايراد خاصى در اين کار ميبينيم. پاسخ داده شد که موضعگيريهاى شما در کردستان و جهت گيريهاى تودهايستى شما موانع جدىاى بر سر گسترش رابطه ماست. با اين وجود اجراى قرار سازمانى در سطوح کميته مرکزى را، براى ايجاد يک رابطه رسمى، بلامانع ميدانيم. قرار شد در بازگشت ترتيب سازمانيابى اين کار داده شود.
49
٧- راه کارگر در جلسات پيشنهاد کرد که سمينارى در خارج کشور در مورد مسأله سياست راه کارگر در قبال اکثريتيهاى کشتگرى، مسأله اتحاد عمل و غيره برگزار شود و نمايندگان رسمى سازمانها در آن شرکت کنند. پاسخ داديم که مسأله را با دفتر سياسى حزب طرح ميکنيم.
49
٨- عکس العمل وحدت کمونيستى و راه کارگر، بويژه بر اهميت عينىاى که حزب کمونيست در اين دوره يافته است تاکيد ميکرد. موقعيت حزب کمونيست بعنوان جريان پيشرو و کانون رهبرى چپ راديکال و غير اردوگاهى تثبيت شده است. بنظر ميرسد حزب از اين موقعيت خود بدرستى براى سازماندهى يک قطب انقلابى و يک فشار سياسى عليه رويزيونيستها استفاده نميکند. همچنين در مورد فعاليت در خارج کشور، تقريبا هر اقدام جدى به دخالت و تائيد حزب کمونيست بستگى يافته است.
50
٩- وحدت کمونيستى از اساسنامه جديد حزب کمونيست تعريف زيادى ميکرد. اين تغييرات را ناشى از فشار خودشان ميدانستند. و آنرا "دستاوردى جدى" ارزيابى ميکرد. مقدارى درباره مناسبات تشکيلاتى خودشان صحبت شد. ظاهرا اساسنامه مدونى دارند که ميترسند انتشار آن چپ ايران را شوکه کند. لذا لازم دانستهاند اول مقالهاى در توضيح آن بنويسند و مبانى "دموکراسى سانتراليزه" را که از قرار معلوم اساس اساسنامهشان است توضيح بدهند و بعد آن را چاپ کنند.
51
١٠- راه کارگر با علاقه در مورد سبک کار و آرايش رهبرى ما و همينطور نحوه فعاليتمان در جنبش کارگرى (در رابطه با رهبران عملى) استفسار ميکرد، و با علاقه به پاسخهاى ما گوش ميداد. آرايش بالاى آنها به اين نحو است که دبيرخانه نقش اجرايى جدى دارد و دبير اول مسئول دبيرخانه است. کميتههاى تبليغات و تشکيلات تحت نظر آن کار ميکنند. تعجب ميکردند که چگونه ما خواهيم توانست "بدون دفتر سياسى" و "بدون يک رهبرى دائمى" در فاصله دو پلنوم کار کنيم. در عرصه کارگرى سؤالشان اين بود که ما چگونه هويت سازمانى خودمان را به رهبران عملى در جنبش اظهار ميکنيم و از نظر امنيتى هراسى نداريم. پاسخ اين سؤالات را در حد مقدورات امنيتىمان، صميمانه داديم.
51
١١- در طى اين بحثها معلوم شد که: ١- نفوذ کارگرىشان از ما بسيار کمتر است ٢- بحثهاى سبک کار ما را دنبال ميکنند، اما هنوز فاصله زيادى از لحاظ عملى با سبک کار ما دارند (براى مثال حوزههاى آنها به محل زيست و کار مربوط نيست، کميتههايى است که حاصل تجمع فعالينشان است و لذا قابليت برقرارى رابطه طبيعى با رهبران عملى را ندارد). در مورد اينکه ما در جنبش کارگرى بسيار وسيعتر از آنها شناخته شدهايم، ظاهرا حرفى نداشتند.
52
١٢- همانطور که ميدانيد، جبهه ضد امپرياليستى راه کارگر جلسات مقدماتىاى داشته است (خودشان به اين عنوان طرح نميکنند). راه کارگر اتحاد عمل با حزب دموکرات را منوط به برقرارى آتشبس با کومهله، پذيرش آزاديهاى بدون قيد و شرط در کردستان، و نيز رد مذاکره با جمهورى اسلامى دانسته است.
54
١٣- هر دو از ما سؤال کردند که چرا تشکيلات ما در خارج کشور فعال نيست، و مثلا در اول ماه مه در فرانسه و آلمان کارنکرده است. گفتيم طرح کار ما در خارج کشور درنشريه چاپ شده، ايجاد يک سازمان منطبق با آن طرح کار ميبرد و مشغوليم.
55
١٤- نکات متفرقه زيادى (موضعگيرى آنها در مورد جنگ ما و حزب دموکرات، سوسيال دموکراسى و پوپوليسم، اطلاعيه صداى حزب درباره تواب وحدت انقلابى که عوضى گرفته شده بود و نامه کميته خارج کشور به وحدت کمونيستى و اينکه چرا ما از انحلال راه کارگر پس از ٣٠ خرداد صحبت کردهايم و يا آنها را جوجه تودهاى ناميدهايم). سبک کار راديويى ما، مسأله قوانين جزايى ما و حکم اعدام، کمونيسم کارگرى، اولويتهاى نظرى ما و بولتن شوروى در حاشيه جلسات مورد بحث بود که در اين گزارش ميگنجد، شفاها خدمت رفقا خواهيم گفت.
56
١٥- در مجموع در اين جلسات سعى کرديم مشکل آفرين نباشيم و آنتاگونيسم ايجاد نکنيم. در مورد راه کارگر اين کار دشوارى نبود. مواضع دو جريان معلوم و نمايندگان دو جريان معقول و مؤدب بودند. در مورد وحدت کمونيستى با توجه به اينکه هيأت قبلى ما حرفى را نگفته نگذاشته بود، ما از موضع تفاهم، متانت و صراحت سياسى حرکت کرديم. با اين وجود برخى قلنبهگويىها و فرمولبنديهاى وحدت کمونيستى ناگزيرمان ميکرد درمواردى پاسخهاى تندى هم بدهيم. اما در مجموع، اينها به شيوه اصلى بحث ما تبديل نشد. هيأت راه کارگر بسيار سياسىتر و متينتر از وحدت کمونيستى بود. عنصر کار چاق کردن، معاملهگرى، مانيپولاسيون و غيره در مباحثات وحدت کمونيستى کماکان بروز ميکرد. خصيصه اصلى هيأت وحدت کمونيستى روحيه و برخورد روشنفکرى و بىپرنسيپ آن بود.
بطور خلاصه
بحث مربوط به اتحاد عمل سه جريان با تحريم راه کارگر از جانب حزب کمونيست بر سر مسأله اکثريتيهاى کشتگرى به بن بست رسيد. در مورد فعاليتهاى فرعى مشترک ميان ما و وحدت کمونيستى توافق شد.
منصور حکمت
خرداد ماه ٦٦
٢٤ مه ١٩٨٧ - ٣ خرداد ١٣٦٦
hekmat.public-archive.net #3838fa.html
|