درباره تبليغات در مورد جنگ به صداى حزب کمونيست ايران
ابعاد ضد انسانى و ضد کارگرى جنگ ايران و عراق با بمباران شهرها بيش از پيش برجسته شده است. لازم است راديوى ما تبليغات مناسبى بويژه در مقاطع تشديد جنگ داشته باشد. سياست تبليغى ما بايد از اين خطوط تبعيت کند:
١) محکوميت بدون ابهام جنايات ضد مردمى از هر سو که باشد. در اين ميان بايد توجه کرد که مسبب ادامه جنگ هر که باشد، به هر حال بمباران مردم کوچه و بازار، دانشآموزان، کودکان، کارگران کارخانجات که توسط شکارىها در صحن کارخانه کشتار ميشوند، چيزى اضافه بر کثافت روزمرّه جنگ ايران و عراق در جبهههاست. بايد اقدامات معيّن و بمبارانهاى معيّن را به روشنى و بدون هيچگونه دوپهلوگويى به شديدترين لحن ممکن افشاء و محکوم کرد. بايد تصوير زندهاى از مصائب و دردهاى مردم داد.
٢) معرفى جمهورى اسلامى بعنوان مسبب ادامه جنگ و حداکثر تهييج عليه جمهورى اسلامى. اين تنها در صورتى ممکن است که بر طبق بند فوق اقدامات ضد انسانى عراق بى هيچ ابهامى مورد حمله قرار گرفته باشد.
٣) ربط دادن مستقيم ختم جنگ به امر سرنگونى جمهورى اسلامى. اين واقعيت که رژيم اسلامى به اذعان خودش، ختم جنگ را مترادف با پايان رونق اسلام و آغاز افول رژيم ايران ميداند، بايد زيربناى تحليل ما باشد - بدون قلنبهگويى و کش دادن استدلالات تحليلى. کارگران و مردم ستمديده ايران براى ختم جنگ بايد براى سرنگونى جمهورى اسلامى برخيزند. مادام که سرنوشت ميليونها انسان دستاويز بقاء داخلى و سياست خارجى رژيم اسلامى است، اين تنها راه واقعى رهايى از مصائب جنگ است.
٤) همواره بايد تأکيد کرد که کارگران و زحمتکشان دو کشور هيچ نفعى در اين جنگ نداشته و ندارند/ قربانيان اصلى جنگ بودهاند/ منافعى که از هر دو سو در اين جنگ تعقيب شده است منافعى عليه منافع آنها بوده و...
٥) وحدت منافع سلطنتطلبان و رژيم اسلامى در ادامه جنگ، در شعار "در شعار جنگ جنگ تا پيروزى"، ميتواند نکته مناسبى براى نشان دادن ماهيت طبقاتى حاميان جنگ، افشاى ناسيوناليسم ضد کارگرى بورژوازى ايران و... باشد.
در بُعد آکسيونى:
١) هدف اصلى ما جهت دادن به تمايلات ضد جنگ مردم به سمت شعارهاى صريح ضد رژيمى است. امر ختم جنگ بايد در اعتراضات مردم بيش از پيش به امر سرنگونى رژيم مرتبط شود. بخش پيشرو جنبش تودهاى هماکنون پا به اين عرصه گذاشته است.
٢) قطع فورى جنگ بايد به عنوان خواست عاجل مردم تبليغ شود.
٣) اقشار مختلف بايد به اعتراض علنى عليه جنگ، به شکل تظاهرات، تحصنها، دست از کار کشيدنها و غيره فراخوانده شوند. اوضاع کنونى در مقاطع گوناگونى اينگونه اقدامات را ممکن ميکند. از قبيل:
١- اعتراضات دستهجمعى پس از وقايعى نظير بمبارانها، بويژه در جريان نجات مجروحين و يا بيرون کشيدن قربانيان از زير آوار و تشييع جنازه آنها. رژيم در برابر اينگونه اعتراضات امکان مقابله ناچيزى داد.
٢- اعتراض علنى و حتىالمقدور دستهجمعى در مواردى که جمهورى اسلامى براى ادامه توليد، يا ظاهرسازى ادارى و غيره کارگران را وادار به کار در شرايط مخاطرهآميز ميکند (نظير کارخانههاى فاقد پناهگاه) و يا بر حاضر شدن کارمندان در ادارات و دانشآموزان در مدارس پافشارى ميکند. سازماندهى امتناع از کار در چنين شرايطى.
٣- در مقابله با سربازگيرىها، فشارهاى دولت براى اخاذى براى جبههها، جلوگيرى از نقل مکان مردم شهرها و غيره.
٤- تظاهرات تحريکآميز رژيم به نفع جنگ، براهاندازى ستونهاى جديد براى جبههها و غيره. اينگونه نمايشها ميتواند با اعتراض مردم به عکس خود و به حرکتى ضد جنگ تبديل شود.
٥- دست زدن به اعتراض دستهجمعى در شرايطى که نابسامانىهاى ناشى از جنگ محدوديتهاى معيشتى و رفاهى مشخصى ايجاد ميکند. مسأله برق، صف مايحتاج (با نقل مکان مردم دشواريهاى متعددى در سيستم توزيع کوپن بوجود آمده است) و غيره.
٦- ...
بار ديگر تأکيد ميکنيم که هدف تبليغات ما مرتبط کردن مسأله جنگ با امر سرنگونى رژيم در ذهن تودههاى مردم است. مگر در کردستان، که حزب ما قابليت اين را دارد که اقدامات معيّنى را در دستور مردم بگذارد، در ساير نقاط ايران نميتوانيم وارد جزئيات آکسيونى بشويم. در عين حال بايد مردم را به استفاده از هر فرصتى (با ذکر نمونهها) براى گسترش دادن به اعتراضات علنى ضد جنگ و تقويت جوّ مقاومت تودهاى عليه آن فرا بخوانيم.
از طرف د.س، نادر
٢٠ بهمن ١٣٦٥
رونوشت: ر. ابراهيم عليزاده
hekmat.public-archive.net #4061fa.html
|