در رابطه با اطلاعیه پلنوم ۱٦ حزب کمونیست ایران
نامه به حمید تقوائی و هيأت اجرائى
رفيق حميد،
رفقاى هيات اجرائى،
در پاسخ به نامه مورخ ١١/٨/٨٩ شما و متن اطلاعيه علنى پلنوم شانزدهم بايد بگويم که نظر من کاملا با شما فرق ميکند.
من به سهم خودم قويا و جدا با متن نوشته شده مخالفم. بنظر من انتشار اين متن نه فقط غيراصولى است بلکه به اَشکال مختلف واقعيات درونى حزب را مخدوش ميکند و از هيچ براى حزب مسأله ميتراشد. اين متن در شکل فعلى خود براى ايجاد يک بحران جدى براى حزب کافى است.
بعلاوه بعنوان يک طرف اصلى در بحثهاى درون حزبى ابدا اين متن را براى مبارزهاى که در درون حزب در جريان است سازنده نميدانم. من معتقدم در بيانيه پلنوم شانزدهم نبايد هيچگونه اشارهاى به ناسيوناليسم، گرايشات راست و استعفاى رفقا وجود داشته باشد.
ما بسهم خودمان حقايق مربوط به گرايشات درون حزبى و کشمکش آنها را در سطح علنى به تفصيل بحث کردهايم و ميکنيم. دقيقا از همين موضع است که فکر ميکنم متن شما اين حقايق را تنزل ميدهد و ميپوشاند و درعين حال مسائل و رويدادهاى کماهميت را جاى اين حقايق قرار ميدهد و در ذهن خوانندگان خود بيهوده برجسته ميکند. من در اين اطلاعيه يک عدم اعتماد بنفسِ آشکار و يک بىافقى کامل در قبال دورنما و آينده مبارزات درون حزبى ميبينم. اطلاعيه براى دفع شر نوشته شده. حال آنکه شرى واقع نشده و قرار نيست بشود. و اگر آنچه گذشت يک پيروزى براى چپ و مارکسيسم در اين حزب بود آنوقت بايد اين پيروزى با همان وقار و متانتى بيان بشود که انتظار داريم کسانى که شکست خوردند، شکست خود را بپذيرند.
بنظر من اين متن چهره کسى را نشان ميدهد که باور نميکند پيروز شده، و يا از پيروزى خودش ترسيده. يک لحظه فکر کنيد که اگر کسانى استعفا نداده بودند و يا اين استعفا پذيرفته نشده بود و هرکس سرجاى خودش مانده بود باز هم با همين اصرار لازم بود مسائل محورى پلنوم در يک جمله بيان بشود؟
آيا واقعا کسانى که با حزب کمونيست سر و کار دارند بايد حقايق مربوط به اوضاع درون حزب را با دو جمله از جنس اطلاعيههاى دبيرخانههاى احزاب و سفارتهاى دولتها درباره مقاومت عدهاى ناسيوناليست ، که پائينتر اسمشان هم بُرده ميشود، در برابر خط رسمى درک کنند؟ آيا واقعا ماجرا اين بوده؟
آيا فکر کردهايد با اين اطلاعيه حزب کمونيست دارد رسما به سياق انقلاب فرهنگى در چين رسما به عدهاى از کادرهاى حزب انگ ناسيوناليست ميزند؟ آيا واقعا فکر ميکنيد بعد از اين اطلاعيه فرجهاى براى فعاليت کسانى که اسمشان را بردهايد در اين حزب باقى ميماند؟ آيا واقعا از اين رفقا دست شستهايد، با ابراهيم عليزاده و غيره؟ و آيا اين اطلاعيه در همان حال که پنج نفر را بطور بازگشت ناپذيرى محکوم ميکند، براى يک سانتر وسيع، که واقعا در برابر هر نوع تحول اين حزب مقاومت ميکند، سپر برائت درست نميکند؟ آيا اين خوب و بد کردن رسمى آدمها در اين حزب به اين شيوه مجاز است؟ آيا ليست شما تکميل شده است؟
کار اطلاعيه پايانى پلنوم اعلام پايان پلنوم است نه دفع شايعات. اگر حقايق درونى اين حزب را بايد علنا گفت، که بايد گفت، روشى سياسى براى اين کار لازم است. هيچکس مانع از اين نيست که هريک از ما بعنوان افراد معيّن در متن مبارزه سياسى خودش اين پلنوم و جايگاه آن را علنا تشريح کند. اما خواهش ميکنم پاى دبيرخانهها و روابط عمومىها و اطلاعيهها را به يک مبارزه سياسى باز نکنيد. ميخواهيد مردم بدانند، حرف بزنيد، مصاحبه کنيد، بنويسيد. اما از پشت فرمان تشکيلات و با مهر و امضاء رسمى، و آنهم از موضع نگران، در این باره چه خواهند گفت، درباره حقايقى که بايد در متن يک مبارزه آگاهگرانه براى مردم روشن شود حرف آخر را نزنيد.
منصور حکمت
از آرشیو کورش مدرسی -
منتشر شده در "منتخب آثار منصور حکمت، ضميمه ١"، انتشارات حزب کمونيست کارگرى - حکمتيست، ژوئيه ٢٠٠٦ - صفحات ٢٣٢ و ٢٣٣
hekmat.public-archive.net #3909fa.html
|