Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  

حزب و جامعه
پوزش و تصحيح!



بحثهاى اخير روى ندا لااقل من را متوجه يک نکته کرده است و آن اين است که ما (شايد من بيش از بقيه) در بردن نکات بحث "حزب و جامعه" (و همينطور بحث حزب و قدرت سياسى کنگره) به درون تشکيلات به معنى وسيعتر کلمه، و حتى علنى کردن بحث کوتاهى کرده‌ايم. اين اصرار خود من بود که رفقاى کميته‌ها از تکرار و تعريف صاف و ساده عين آنچه در پلنوم گفته شد در تشکيلات خوددارى کنند، با اين استدلال که هدف اين بحث همفکر کردن کادرهاى حزب حول يک استراتژى فعاليت است و نه تعريف کردن اين استراتژى براى يکديگر و لذا وظيفه کادرها و کميته‌هاى ما بويژه در کنفرانسها، بردن استنتاجات سياسى و عملى اين بحث به تشکيلات و دادن نقشه عملهاى معين براى پياده کرده آن است. اينکه مباحثات پراتيکى ما، يعنى مباحثاتى که هدفشان درپيش گرفتن فورى يک خط مشى عملى توسط کادرها و سازمان حزب است تبديل به خوراک بحث داخلى بخاصر بحث داخلى بشود، يک نگرانى هميشگى من است. بحث پلنوم درباره اهميت جمع‌آورى کمک مالى، براى مثال، هدفش گسترش جمع‌آورى کمک مالى است و نه فراخوان ترويج اهميت جمع‌آورى کمک مالى. فکر ميکنم هر بحثى از اين نوع بايد در حلقه‌هاى بعدى توسط کميته‌هاى ديگر به عمل ترجمه بشود و لذا به نظر من مفيد نبود بحث حزب و جامعه بجاى نزديک شدن به عمل، تبديل به موضوع ترويج و پلميک درون حزبى بشود. هنوز هم به همين معتقدم. اما فکر ميکنم لازم بود و ميتوانستيم جنبه‌هاى نظرى بحث را، مثل هميشه، از طريق نشريات و مقالات و سخنرانى‌هاى‌ وسيعتر، منتشر کنيم و کل حزب، و همه کسانى را که سير تکوين اين حزب را دنبال ميکنند در جريان مشغله‌ها و ذهنيت امروزمان بگذاريم. اين ميتوانست حتى باعث اجتناب از تفسيرهاى ناخواسته بشود.

بايد اين نقص را جبران کرد. بنابراين با پوزش از رفقايى که از اين بحث دور ماندند، چند کار را فورا خواهيم کرد.

١- نوار يکساعت و ربع اول بحث حزب و جامعه در پلنوم وسيع اخير را، که چهارچوب تئوريکى اين بحث را بيان ميکند تکثير ميکنيم و در اختيار همه رفقا ميگذاريم.

٢- بر اساس اين نوار و با استفاده از دو سه ساعت نوار ديگر، من نوشته‌اى براى انترناسيونال بعدى (که لابد خبر داريد ماهانه و هشت صفحه‌اى توسط تيم ايسکرا منتشر ميشود) تهيه ميکنم.

٣- شخصا آماده‌ام در هر گفتگو و ديالوگ اينترنتى که هدفش روشن کردن جوانب و ظرائف مختلف اين بحث و استنتاجات عملى از آن باشد شرکت کنم.

اما د رمورد بحثى که در اين چند روزه در ندا جريان داشته است اشاره به چند نکته لازم است:

١- وقتى از دو نگرش محدود در دو سوى اين بحث حرف ميزنم، اشاره‌ام به "گرايشات درون حزبى" نيست. ما در اين حزب فراکسيونهاى "طرفداران حزب" و "طرفداران جامعه" نداريم! منظور من دقيقا همان "نگرش محدود" است. اختناق کمونيستها را به زندگى و فعاليت در حاشيه جامعه مجبور کرده و عادت داده است. اين روانشناسى و رفتار اجتماعى و افق عملى معينى را به چپ تحميل کرده است. وقتى مقاله ماهواره و آل‌احمدهاى پلاستيکى چاپ شد، هايده درآگاهى ضمن تعريف از مطلب بمن گفت که کاش اين نوشته در نشريه نقطه چاپ شده بود (براى بُرد بيشتر!). تيراژ "نقطه" دَمِ در چاپخانه ٨٠٠ عدد است. انترناسيونال در آن روز ٤٠ هزار تيراژ داشت. از ممّد دگرانديش تا امپراطور هيروهيتو آن مقاله را خواندند و عکس‌العملل نشان دادند. ولى در بعضى، هنوز "نقطه" نشريه است و انترناسيونال نيست. منظورم اين است که کمونيسم را بنا به تعريف در حاشيه ميبينند و در حاشيه ميخواهند. بحث حزب و جامعه، بحث شکستن قالب حاشيه‌اى و حضور در متن و مرکز دنياى سياست است. چون اينجا ميتوان بر زندگى مردم تأثير گذاشت. از مباحثه مارکس واقعا چه ميگفت، تا بحث سبک کار، از بحث عضويت تا کمونيسم کارگرى، از نفى مذهب و ناسيوناليسم، تا يک دنياى بهتر، همه اجزاء اين روند حرکت از حاشيه به متن است. سؤال اين است: آيا ميشود يک حزب مارکسى، راديکال و سازش ناپذير داشت و در عين حال مردمى، مربوط و وسيع بود؟ از شکست بلشويسم به بعد، به اين سؤال پاسخ منفى داده‌اند. ما داريم تجربه متفاوتى را ميسازيم. بحث حزب و جامعه بر سر دادن ابزارهاى دخالت اجتماعى به حزب است. جوانب مختلف و ابعاد وسيعى دارد. در پلنوم هم گفتم، اين يک حلقه ضرورى و تعيين کننده در ادامه مبحث کمونيسم کارگرى است. وظيفه ما ايجاد کمونيسمى است که آنقدر حضور و قدر و لياقت اجتماعى داشته باشد که بتواند توسط طبقه کارگر بعنوان يک جريان راهگشا انتخاب شود. وگرنه تا ابد کارگران روز پيکت با ما خواهند بود و روز تعيين تکليف قدرت دولتى، با سوسيال دمکراسى، و يا حتى حزب رفاه اسلامى و نجات ملى.

٢- پروژه‌هاى "جامعه‌اى" حزب بسيار مُهمّند. همانطور پروژه‌هاى حزبى حزب بسيار مُهمّند. گذاشتن اينها در دو کفّه مختلف ترازو پشت پا گرفتن به کل هدف اين حزب است. حزب يک موجوديت سياسى واحد است که ميخواهد در ظرفيتهاى متنوع کار کند. قدرت ما در همين واقعيت است که ما نه فهرستى از اشخاص و نشريات و اقدامات و اتفاقات منفرد، بلکه يک رودخانه پرخروش سياسى ساخته‌ايم که راهش را به اشکال مختلف باز ميکند و جلو ميرود. هر کس ميداند که اين آکسيون، آن نشريه، اين شخصيت، آن کنفرانس، نمودى از يک واقعيت سياسى يکپارچه و بالنده به اسم کمونيسم کارگرى (حزب کمونيست کارگرى) در ايران است که ديگر جزو معادلات سياسى قدرت در ايران شده است. يکى دورادور خوشحال است و سلام ميرساند، يکى ميترسد و پاپوش ميدوزد، يکى دوستى ميکند و مصاحبه ميخواهد، يکى مقدمه ترور فيزيکى و شخصيتى ميچيند... نکته اينجاست که ديگر هر حرکت فردى ما را هم نشان عروج اين نيرو ميبينند، تا چه رسد به نشريات جديد يا راديو و تلويزيون و آکسيون. اين نقطه قدرت ما و علت توجه به ماست. وگرنه قبل از ما سخنرانى يا راديو و تلويزيون زياد بوده و هست. فرق پوشه با نقطه، پتانسيل و پشتوانه سياسى‌اى است که ناظرين پشت نشريات ما ميبينند و وزنه‌اى که لاجرم اين نشريات براى آنها پيدا ميکند. تنها روش درست براى ما، نگاه کردن به حزب و جنبش کمونيسم کارگرى بعنوان يک کليت واحد و ديدن اين فعاليتها بعنوان اشکال وجودى مختلف آن است.

٣- وقتى من از وجود "جنبشى" خودمان حرف زدم، منظورم ابدا "جنبشهاى ديگر" نبود. منظورم از فعاليتهاى جنبشى ما، آن نوع فعاليتهاى کمونيسم کارگرى است که به معنى اخص کلمه توسط حزب سازمان نمييابد و حاصل کار محافل، کانونها، و افراد در اين جنبش است. محافل و کانونهايى که بعنوان افراد عضو حزب هم هستند. فعاليت کمونيستى کارگرى در قلمرو سينما، هنر، آموزش و پرورش، روشنگرى ضد مذهبى، دفاع از حقوق اقشار محروم معيّن و غيره را من فعاليتهاى جنبشى خودمان اسم گذاشته بودم تا آن را از وظايف حزبى‌مان تميز داده باشم. بنظر من حزب بايد با کمال علاقه و از نزديک اين فعاليتها را دنبال کند، کمک کند، خط بدهد و به حساب خودش بگذارد. اين يک احساس تعلق و تملک سياسى است و نه حقوقى.

و بالاخره، يک ابراز نگرانى جدى از وقفه نشريه ايران پست. اين يک پروژه اساسى ما در کاناداست. بايد به کمکش شتافت. اشتباه و چپ و راست زدن در ابتداى هر کارى وجود دارد. بخصوص کارى که تاريخا جزو نقاط قدرت ما نبوده است. بنظر من بايد کمک کرد ايران پست خود را از نظر فنى و مالى و ادارى محکم کند. وقتى ادامه کارى نشريه تضمين شد، فرصت براى پرداختن به محتواى آن بيشتر خواهد بود. فکر ميکنم اوائل کار بايد انعطاف بخرج داد، بيشتر با هم ساخت و کار را راه انداخت.

منصور حکمت
 


hekmat.public-archive.net #3898fa.html