برخورد نشريه ايران تريبون به احزاب چپ
به: رفيق اصغر کريمى دبير اجرايى حزب
1
موضوع: برخورد نشريه ايران تريبون به احزاب چپ
2
يادداشت فراخوان کمک مالى ايران تريبون شماره ٢٨، تحت عنوان "ادامه انتشار ايران تريبون متکى به همت شماست!"، براى من جدا مايه تأسف بود. اول، به دليل ليچارى که اين نوشته بيخود و بيجهت بار چپ و سازمانهاى چپ، از جمله تلويحا حزب ما، ميکند. و دوم، و شايد مهمتر، جايگاهى که منطق مستتر در اين نوشته براى ايران تريبون در صحنه جامعه جستجو ميکند. اجازه ميخواهم توضيح کوتاهى راجع به اين دو جنبه بدهم و بعد پيشنهادات عملىاى را در رابطه با نشريه ايران تريبون مطرح کنم.
3
١- نميدانم از کِى سکّه دفاع از انسانيت و دنياى بهتر به نام ايران تريبون زده شده و سازمانهاى چپ بداقبالى که اسمشان در ليست پستى نامه مربوطه ايران تريبون بوده به کسانى تبديل شدهاند که بايد برادرى و "صداقت"شان را، آنهم از طريق حساب بانکى ايران تريبون، در محضر اين نشريه اثبات کنند. نميدانم چه چيز به نشريه ايران تريبون حق ميدهد که آرمانخواهى انسانى و ترقىخواهى احزاب چپ را به يک "ادعا"، آنهم فقط "در فضاى سياسى و اجتماعى ايران"، تقليل بدهد و به صِرف عدم ارائه فيش بانکى از طرف آنها دو سطر بعد تلويحا همين "ادعا" را هم توخالى اعلام بفرمايد. به عنوان يک عضو از اعضاء حزب کمونيست کارگرى، و به عنوان يک کمونيست که از چندى قبل از انتشار ايران تريبون به خاصيت يک دنياى بهتر براى آدميزاد پىبرده بودم، اين لحن و اين خصلتنمايى از چپ متشکل توسط نشريه ايران تريبون را شديدا برخورنده و نافى حقيقت ميدانم. فکر ميکنم بايد خواست ايران تريبون رسما، همانجا و با همان حروف اين برخورد خود را پس بگيرد.
4
٢- اين تازه سطح فرمال مسأله است. مطلب ايران تريبون يک طرز تلقى و يک زاويه نگرش معين به آينده اين نشريه را منعکس ميکند که چندان دلچسب نيست. ايران تريبون خود را يک نشريه "متفاوت" مينامد. من خواننده ثابت اين نشريه و لذا ناظر صالحى براى تشخيص اين تفاوت نيستم. اما مسيرى که اين نشريه در تلاش براى بقاء اقتصادى جلوى خود ميگذارد هيچ چيز متفاوتى در بر ندارد. برعکس اين يک مسير کوفته و پاخورده است. اين اولين نمونه اقدام کانونهايى از نويسندگان و مفسرين چپ براى راه انداختن روزنامه "متفاوت" و آلترناتيو نيست. همه تلاشهاى پيشين هم دير يا زود به سد موانع اقتصادى برخوردهاند. يکى از راههاى کلاسيک خروج از اين وضعيت، که يادداشت ايران تريبون خواهىنخواهى پيشنهاد ميکند، زدن لبههاى تيز "تفاوت" مربوطه و تبديل شدن به پلاتفرمى براى انتقاد "وزين و مسئولانه" در جامعه است. اين نوع ژورناليسم بايد قبل از هر چيز تکليف خود را با "شلوغکارى" و "شعاردادن"هاى احزاب چپ افراطى روشن کند و مطمئن شود که کسى آن را با تشکل چپ افراطى و با نگرش و برنامه و زبان چپ افراطى تداعى نميکند. متلک گفتن به چپ افراطى متشکل، اسم نبردن از آن، مچگيرى از آن و سطحى و حاشيهاى و بىنفوذ قلمداد کردن آن، همه جزو بامبولهاى آشناى ژورناليسمى است که ميخواهد خود را به آن "چپى" در جامعه متکى کند که دستش به دهانش ميرسد. يعنى تحصيل کردگان باوجدان طبقه حاکم، روشنفکران و دانشگاهيان، سوسياليستهاى سابق و مقامگرفته و به جايى رسيده. ميشود به بستر رسمى "تفاوت نهادى شده" در جامعه سرمايهدارى پيوست، احترام پيدا کرد و دخل و خرج را هم ميزان کرد. دهها نشريه، تروپ هنرى، دانشکده، شاعر، نويسنده، هنرپيشه و فيلمساز تا همين امروز خود را به عنوان قطبها و سخنگويان "تفاوت" در جامعه شناساندهاند و وضعشان هم بد نيست. وجه مشترک اين چپ، اما، فاصله صريح و روشنى است که آگاهانه ميان خود و احزاب چپ افراطى ميگذارند. در اين قطب و در مسير پيوستن به اين قطب است که کلمه "مستقل" ارج و قرب پيدا ميکند. دوست دارم بدانم وقتى ايران تريبون صفت مستقل را جزو فضائل خودش ميشمارد، منظورش استقلال از کيست. از دولت؟ گمان نميکنم.
5
شايد کل مساله مهم نباشد. شايد منظور اين نبوده. خوانندههاى ديگر اين حساسيت را بخرج نداده باشند. شايد تيراژ ايران تريبون هنوز کمتر از آن باشد که اين نوشته آسيب خاصى به چپ رسانده باشد. ممکن است. اما به همان درجه که ايران تريبون در نوشتهاش خود را مهم و باارزش و قابل حمايت اعلام ميکند، به همان درجه هم ما بايد مساله را جدى بگيريم. نشريهاى که انتشارش معجزه توصيف ميشود، از ريل خارج شدن و به چپ نيش زدنش را هم بايد مهم و قابل تعمق تلقى کرد. از اينرو پيشنهاد ميکنم:
١- رفقاى ما به عنوان خواننده نشريه و از آن مهمتر به عنوان کارکنان و همکاران نشريه از مسئولين آن بخواهند خود ايران تريبون رسما اين برخورد ناروا به چپ را در نشريه پس بگيرد.
7
٢- حزب کمونيست کارگرى (و رفقاى حزبى در ايران تريبون) خواهان اين شوند که منشور اهداف و اصول نشريه در طى مدت معينى تدوين و منتشر شود. بايد روشن باشد که اين نشريه جايگاه خود را در جامعه و در رابطه با چپ و کمونيسم و طبقه کارگر چگونه ميبيند، بر چه مبنايى منتشر ميشود، چه وظيفهاى براى خود قائل است، سياست تحريريه آن و سردبير و ترکيب تحريريه آن بر مبناى چه مکانيسمى تعيين ميشود، کارکنان آن چه سهمى و مسئوليتى در خطمشى و مفاد نشريه دارند و غيره. در غياب چنين منشورى و يا در صورتى که مفاد آن با اهداف و اصول کمونيستى ما خوانايى نداشته باشد، به نظر من بايد رسما حمايت خود را از اين نشريه برداريم.
8
در حاشيه يک نکته را اضافه کنم. به نظر من انتشار ايران تريبون يک تلاش ارزنده و مهم است. ما بايد از اين اقدام و از اين نشريه حمايت کنيم. حرف من ابدا به معناى بيتفاوتى نسبت به ايران تريبون و يا کم ارزش کردن آن نيست. اما ايران تريبونى که ما از آن حمايت ميکنيم يک عنوان و يک بنگاه نيست. يک پروژه سياسى معين است. و هر جا اين پروژه بخواهد به سمت ديگرى بچرخد، دقيقا به خاطر اهميتى که براى حرکت اوليه قائل بودهايم بايد مقاومت کنيم.
منصور حکمت
٢٤ر١٠ر١٩٩٢
رونوشت: نشريه ايران تريبون جهت اطلاع
12
در مورد اين مساله همچنين نگاه کنيد به:
نامه اصغر کريمى به ايران تريبون - ١١ر١٢ر١٩٩٢
گزارش به اعضاء حزب در مورد ايران تريبون - ١٦ر١٢ر١٩٩٢
hekmat.public-archive.net #3350fa.html
|
|