Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  

عادى سازى روابط جمهورى اسلامى و آمريکا، آرى يا نه؟ و چرا؟

توضيح انترناسيونال:
اين سؤال را چند ماه پيش سردبيرى نشريه راه کارگر، براى منصور حکمت فرستاد و پاسخ آن را در شماره فروردين ماه خود چاپ کرد.


منصور حکمت: اين سؤال متأسفانه پاسخ آرى يا نه ندارد، زيرا چه پاسخ آرى و چه نه، خواه ناخواه بر مفروضاتى در خود سؤال صحّه ميگذارند که غيرحقيقى و گمراه کننده است. نظير اين سؤال که "تابعيت ولىِّ فقيه به قانون اساسى آرى يا نه، و چرا؟"...

در مورد سؤال شما اولا، هر دو پاسخ متضمن پذيرش رژيم اسلامى بعنوان يک دولت از نظر حقوقى معتبر است، که حال گويا ميشود در مورد روابط خارجى‌اش نظر داشت و مشاوره داد. من با همان شدتى که مخالف تحريم اقتصادى ايران هستم، خواهان رد اعتبارنامه رژيم اسلامى بعنوان دولت ايران و اخراج مقاماتش از همه نهادهاى بين‌المللى هستم. جمهورى اسلامى همانقدر دولت ايران است که رژيم آپارتايد دولت آفريقاى جنوبى بود و يا رژيم دواليه‌ها دولت هائيتى بود. ثانيا، اين تصور القاء ميشود که موضوع عادى سازى روابط آمريکا و رژيم اسلامى بعنوان يک احتمال يا رويداد سياسى واقعى طرح شده و يا پاسخ ميطلبد. حال آنکه اين بحث جزئى از پلاتفرم سياسى جناح خاتمى و بخشى از ابتکار و تعرض سياسى در جدال جناحهاست. نفس ورود به اين بحث به اين شکل غيرانتقادى، در حکم پذيرفتن دستور بحث از جناح خاتمى است. عادى‌سازى عملى رابطه آمريکا و رژيم اسلامى، در گرو تعيين تکليف جدى جناحهاى حکومت است. و اين تعيين تکليف در شرايطى که مردم در کمين رژيم نشسته‌اند نفس بقاء حکومت اسلامى را زير سؤال خواهد بود. و اين آن چيزى است که بايد توسط چپ در مرکز مباحثات اجتماعى قرار داده شود.

اما به هر حال، در پاسخ مستقيم به سؤالتان، روند عادى شدن روابط رژيم ايران با آمريکا، با اعتراض و مخالفت ما، بعنوان کمونيستهاى دشمن اسلام و رژيم اسلامى و مخالف ميليتاريسم و هژمونيسم آمريکا روبرو نخواهد شد. اين روند بخشى از پروسه فرسايش و زوال رژيم است و در همين چهارچوب بايد بعنوان يک داده عينى سياسى بررسى شود و نه قضاوت.

انترناسيونال، شماره ٢٧، تير ١٣٧٧، صفحه ١٧


hekmat.public-archive.net #3130fa.html