آلبرايت، کوسووا و "يک ايده گذرا"
با بالا گرفتن بحران کوسووا دنيا براى پرده ديگرى از تراژدى انسانى يوگسلاوى آماده ميشود. همه ميتوانند کراهتِ ناسيوناليسم صربى و آلبانيايى و فجايعى که بويژه متعصبين دو کمپ قادر به خلق آن هستند را تجسم کنند. اما نه در موارد پيشين و نه اينبار، صرف تقابل جريانات قومى و ناسيوناليست ابعاد عظيم فاجعه را توضيح نميدهد. مسئولين و بانيان فاجعه يوگسلاوى را بايد جاى ديگر جستجو کرد، در غرب در ميان دول اروپاى واحد و آمريکا، در کينه توزى جنگ سردى بلوک پيروز، در پافشارى يکجانبه و جنايتکارانه آلمان براى برسميت شناسى سلوانيا و کروآسى و آغاز تجزيه يوگسلاوى، در رقابت ميان دول غربى و روسيه بر سر منطقه نفوذ در بالکان. اينبار داس مرگ را خانم آلبرايت بالاى سر مردم يوگسلاوى گرفته است. تهديد نظامى و اقتصادى کمابيش به تنها شکل ابراز وجود آمريکا در صحنه بين المللى تبديل شده است. روش تشنج زا و تحريک آميز آمريکا در مورد بحران کوسووا، و رجزخوانى هاى هر روزه آلبرايت عليه دولت ميلوسوويچ، دارد مقدمات يک بوسنياى ديگر را فراهم ميکند.
٭ تقابل دوباره آمريکا با ميلوسوويچ قطعا يکبار ديگر پاى محکمه بين المللى رسيدگى به جنايات عليه بشريت را بعنوان يک حربه فشار در دست غرب به ميان ميکشد. و هر وقت اسم جنگ عليه بشريت برده ميشود، فورا جمهورى اسلامى به ذهن ميآيد. فقط به عنوان يک ايده گذرا، آيا نبايد رسما از سران جمهورى اسلامى به اين دادگاه شکايت کرد؟ آيا خمينى ها وخامنه اى ها و رفسنجانى ها و لاجوردى ها از جمله شايسته ترين متهمان تاريخ اين محکمه نخواهند بود؟ آيا در چنين دادگاهى خاتمى براى تخفيف مجازاتش عليه ساير سران رژيم شهادت خواهد داد؟ و آيا کسى، اين حول و حوش، براى برائتش تلاش خواهد کرد؟
منصور حکمت
ايسکرا شماره ٣،
١٤ فروردين ١٣٧٧ (٣ آوريل ١٩٩٨)
hekmat.public-archive.net #2190fa.html
|
|