مواجهه از نزديک: يک گزارش پزشکى
درهفته هاى اخير دوستان بسيارى، از رفقاى شخصى، فعالين و علاقمندان حزب، خوانندگان انترناسيونال هفتگى و شنوندگان راديو انترناسيونال از غيبت و سکوت چندين هفته اى من ابراز نگرانى کرده اند. واقعيت اين است من بتازگى از يک مشکل پزشکى نسبتا مهم بيرون آمده ام و اگرچه از ابتدا کميته مرکزى حزب را کتبا در جريان مساله و سير پيشرفت کار قرار دادم و در جلسه اخير دفتر سياسى حضورا توضيحات لازم را دادم، تازه اکنون اوضاع به اندازه کافى به روال عادى برگشته است که بتوانم موضوع را به اطلاع عموم برسانم.
3
چند هفته قبل، پس از تستهايى معلوم شد که زخم کوچکى که در ماههاى اخير در مخاط زبان من پيدا شده بود در واقع يک غده سرطانى است که بايد جراحى بشود. اين جراحى سريعا در کلينيکى در شمال آمريکا انجام شد. غده همراه با حاشيه اطمينانى از بافت سالم و همينطور چند لايه از غدد لنفاوى گردن که ميتوانست مسير سرايت و حرکت بيمارى باشد برداشته شد. بافت شناسى نشان داد که اين بيمارى در مرحله ابتدايى بوده، غده کوچک بوده است و تماما برداشته شده و بافت بدخيم به غدد لنفاوى سرايت نکرده است. از نظر پزشکان، معالجات من در اين دوره، شايد پس از چند روز راديوتراپى تکميلى و احتياطى، تمام ميشود. اين يک بيمارى مزمن نيست. پس از جراحى از نظر علم پزشکى اين بيمارى پايان يافته است. اما احتمال کم برگشت آن ،وجود دارد و اين در سالهاى آينده مراقبت هاى منظم و ويژه اى را ايجاب ميکند. اکثر مبتلايان به اين بيمارى، بخصوص آنها که در مراحل اول مورد معالجه قرار ميگيرند، شانس خوب بهبود کامل و زندگى کمابيش عادى دارند. بهررو بقول وودى آلن، مهم نيست مرگ کى و کجا به سراغ من ميايد، مهم اينست که من آنموقع آنجا نباشم.
4
اکنون عوارض جانبى عمل جراحى سنگين من کمابيش برطرف شده است. عليرغم آسيب جراحى بر عضله زبان، تکلم من دچار مشکل چندانى نشده و رو به بهبود کامل است. همانطور که گفتم اين بيمارى مزمن نيست. و مادام که برنگشته است، نيست. لاجرم اين واقعه در اين مقطع تاثيرى جسمى بر من و بر توان کار و فعاليت من ندارد. اما بهرحال سرطان متاسفانه هنوز لفظى هولناک است و اگرچه اکنون با پيشرفتهاى پزشکى موجود ديگر آنرا لزوما مجازات اعدام نميدانند، يک سايه سياه، يک تهديد دائمى، يک تاريخ انقضا، يک حکم تعليقى، بالاى سر کسانى که لمس شان ميکند قرار ميدهد. بايد براى اين واقعه حساب باز کرد. يک جبهه جديد نبرد در زندگى فرد و نزديکانش باز ميشود. بايد اين واقعه را در در متن زندگى گنجاند و خود را با آن تطبيق داد. روتينهايى را بايد عوض کرد. اين واقعه، بخصوص در اوائل کار، بهرحال بر نوع فعاليت و سهم گذارى من در حزب تاثير ميگذارد. برنامه من اينست که بسيار از نظر سياسى و حزبى فعال باشم. از اين نظر، اين واقعه هيچ چيز را براى من عوض نميکند. در عين حال در همفکرى با رهبرى حزب کمونيست کارگرى در جستجوى راههايى هستيم که فشار و تنش کار تشکيلاتى و حزبى بر من کم بشود و بتوانم با فراغ بال بيشتر و مسئوليت مستقيم کمترى فعاليت کنم. از جمله اين اقدامات يکى تغيير دائمى سردبير انترناسيونال هفتگى است. با تشکر از زحمات کورش عزيز، هيات دبيران بزودى سردبير دائمى جديدى براى اين نشريه تعيين خواهد کرد. ساير تغييرات را قاعدتا پلنوم بعدى کميته مرکزى در ماههاى آينده به تصويب خواهد رساند.
5
و بالاخره، هرکس مواجهه اى از نزديک با سرطان داشته است به شما ميگويد که اين انسان را براى چند روزى به يک سير و سفر تماشايى فکرى و معنوى ميفرستد. انگار چشمبندهايتان را باز ميکنند، قفلها را از روى عواطف و افکارتان برميدارند و ميگذارند يکبار ديگر از نو همه کوچه پس کوچه هاى دنيا و زندگى تان را آزادانه و با سرعتى خيره کننده سياحت کنيد. من اين سفر را رفتم. آموزنده بود. بازيابى خود و شايد سرسوزنى نزديک تر شدن به حقيقت و معناى زندگى. ميخواهم در اولين فرصتى که بتوانم اين سفرنامه را، بخصوص خطاب به آن صدها انسان نازنينى که در آن روزها از دور و نزديک من و خانواده ام را در آغوش خود گرفتند، بنويسم. فعلا فقط از همه شان صميمانه تشکر ميکنم.
6
حزب کمونيست کارگرى برنامه مهمى براى مردم دارد. امسال سال تعيين کننده اى در زندگى حزب و جنبش آزادى و برابرى است. کار زياد است. من هم برگشته ام.
7
منصور حکمت
8
انترناسيونال هفتگى شماره ٥٥
٤ خرداد ١٣٨٠ - ٢٥ مه ٢٠٠١
hekmat.public-archive.net #2110fa.html
|
|