Status             Fa   Ar   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  

نامه اعتراضى اقليت به حزب دمکرات

درس هايى از يک اعلاميه کوتاه


اعلاميه زير اخيرا از طرف کميته کردستان سازمان چريکهاى فدايى خلق ايران (بخش موسوم به اقليت) منتشر شده است.

مطالعه اين اعلاميه براى هر کس که سير مباحثات و موضع گيريهاى جريانات مختلف را بر سر درگيريهاى حزب دمکرات با سازمان کردستان حزب کمونيست ايران، کومه له، دنبال کرده باشد بسيار جالب توجه خواهد بود. اين اعلاميه يک صفحه اى سندى گوياست از ماهيت اپورتونيستى و ضد دموکراتيک موضعگيريهاى بخش وسيعى از گروهها و جريانات مدعى کمونيسم در قبال جنگ داخلى در کردستان. اين اعلاميه همچنين گواه تزلزل و ناپيگيرى گذشته و حال خود اقليت در ابراز وجود به مثابه يک جريان دموکرات و باپرنسيپ است.

ارزش اين اعلاميه بى شک به مراتب بيشتر از تمام آن چيزى است که اقليت تاکنون در خصوص جنگ حزب دمکرات و کومه له منتشر نموده است.

اجازه بدهيد آموزش هاى باارزش اين اعلاميه را يک به يک مرور کنيم.

١- عملکرد قلدرمآبانه حزب دمکرات که اقليت در اين اعلاميه به آن اشاره مى کند، کشف تازه اى نيست. اين عملکرد جزء لايتجزاى موجوديت حزب دمکرات است و قربانيان اصلى آن در چند سال اخير همواره کارگران و زحمتکشان و مردم محروم و پيشروان مبارزه طبقه کارگر در کردستان بوده اند. اين همان ضد دموکراتيسمى است که امروز مسبب جنگ داخلى در کردستان است. اقليت تجربه گرا، يا درستتر بگوئيم مصلحت طلب، صبر کرده است تا صابون اين ضد دموکراتيسم به تن بدنه سازمان خودش ماليده شود تا حاضر شود بالاخره عليه آن زبان به اعتراض بگشايد.

ما اين ضددمکراتيسم را - که اقليت امروز خود را راضى کرده است بهرحال شکوائيه اى عليه آن بنويسد - سالهاست که مداوما و پيگيرانه افشا کرده ايم، در مقابل آن ايستاده ايم، مردم را سازمان داده و امروز مصممانه در جنگى که ادامه همين سياست و عملکرد ضد دموکراتيک و قلدرمآبانه حزب دمکرات است از حقوق دموکراتيک مردم زحمتکش و ساکنين کردستان - و از جمله همين سازمان چريکهاى فدايى خلق ايران - دفاع مى کنيم. سکوت تاکنونى اقليت و اين شکوه امروزى او خصلت نماى آن عقب ماندگى و کوته نظرى سياسى است که طيف وسيعى از مدعيان گوناگون کمونيسم در چپ ايران از آن رنج ميبرند، باصطلاح "مارکسيست"هايى که تاکنون به جاى توضيح روشن مسائلى که جلوى چشمانشان در جريان است، سياست تشنج زدايى، کتمان حقيقت، تحريف اقعيات و اعلام بى طرفى در پيش گرفته اند. کسانى که بجاى موضع گيرى سياسى به نفع طبقه کارگر و دموکراسى در کردستان، دموکراتيسم و ضددموکراتيسم را خردمندانه به اطاق کميسيون حل اختلاف راهنمايى نموده اند.

اقليت براستى در برخورد اخير حزب دمکرات به پيشمرگان خود در بانه چه ديده است که تاکنون در بوکان، شارويران، سويسنى، مريوان و اورامان نديده بود؟ بالاخره حقيقت کدام است؟ اقليت خام انديش، عقب مانده، مصلحت گرا و در امر دموکراسى ناپيگير است يا اينکه حزب دمکرات تازه از تاريخ ٣١ تيرماه ١٣٦٤ ضديت با امر دموکراسى را آغاز کرده است؟!

آيا همين اعلاميه تمام بيانيه هاى کجدار و مريز و دو پهلوى تاکنونى اقليت در مورد جنگ داخلى در کردستان را بى اعتبار نمى کند؟ آيا اين اعلاميه همچنين، بعنوان شکوائيه جريان مستقلى که راسا قربانى قلدرمآبى حزب دمکرات شده است، بيانگر ورشکستگى سياسى امثال راه کارگر، گروه اشرف دهقانى و وحدت کمونيستى و ساير جرياناتى کــه آشکارا عليه واقعيات موجود مبارزه طبقاتى در کردستان اعلام جنگ نموده اند و بسود همين قلدرمآبى ها کاغذ سياه ميکنند، نيست؟

٢- اين اعلاميه قاعدتا اين نکته را ديگر به مصلحت جوترين مغزها فرو ميکند که آنچه حقوق دمکراتيک مردم و از جمله حق فعاليت گروههاى سياسى در کردستان را تضمين ميکند، نه اعلام بيطرفى و اميدوار بودن به رحمت حزب دمکرات، بلکه حمايت فعال از آن حزب سياسى ايست که تاکنون ضامن واقعى اين دموکراسى در کردستان بوده است و هم اکنون، در تمايز با شکوائيه‌هاى "حاج سيد جوادى مآبانه" اقليت، عمل انقلابى براى حفظ و گسترش اين دمکراسى را سازمان ميدهد. اين اعلاميه نشان ميدهد که سرنوشت دموکراسى در کردستان از کومه له جدا نيست، که امروز محک دموکراتيسم هر نيرو درجه پشتيبانى آن از کومه له در برابر حزب دمکرات است، که هر گروه سياسى، اگر واقعا مدافع آزادى و دموکراسى است، بايد اين نيروى مدافع دموکراسى را بشناسد و عليرغم هر اختلاف نظر "تئوريک" يا رقابت طلبى فرقه اى، آنجا که پاى تصميم گيرى سياسى در ميان است، بايد خود را بى هيچ ابهامى در کنار کومه له قرار دهد. اين اعلاميه نشان ميدهد که هر کس آگاهانه و به اراده خود به صــف فعال مبارزه براى دموکراسى نپيوندد، عليرغم ميل و اراده خويش، خود قربانى تعرضات دشمنان دموکراسى خواهد گشت.

٣- اقليت حتى هنوز در همين اعلاميه نيز نيمى از واقعيات را مصلحت جويانه ناگفته ميگذارد. در شرايطى که جنگ گسترده ميان ما و حزب دمکرات بر سر همين "گلنگدن زدن"ها و قلدرمآبى ها عليه زحمتکشان، جريان دارد، اقليت ترجيح ميدهد نامى از کومه له نبرد، نامى از اين جنگ نبرد و صــرفا، از حزب دمکرات بخواهد که "بيش از اين منطق سياسى را کنار نگذارد(!) و از تهديد(!) درگيريهاى نظامى خونين به نيروهاى انقلابى بپرهيزد". آخر دوستان عزيز اين توهم است يا ناپيگيرى حتى در اعتراض به مثابه يک قربانى؟! حزب دمکرات "منطق سياسى" را مدتى طولانى است که کنار گذاشته است. منطق "جديد" حزب دمکرات که امروز کردستان را به جنگ داخلى کشانده است، مدتهاست دارد عمل ميکند.

"درگيريهاى خونين نظامى عليه نيروهاى انقلابى" مدتهاست از مرحله تهديد گذشته است و به توطئه و جنايت عليه اين نيروها کشيده شده است، و تازه شما داريد او را از "تهديد" به تحميل درگيرى بر حذر مى کنيد! اقليت مى نويسد "تکرار چنين اعمالى (يعنى اسلحه کشيدن بر روى پيشمرگان اقليت)... نمى تواند جدا از سياستهاى عمومى اى باشــد که رهبرى حزب دمکرات مدتهاست در پيش گرفته است". ظاهرا تا امروز اين" سياست هاى عمومى" نتيجه "عملى" اى ببار نياورده بوده است تا اقليت را به صرافت درک رابطه ميان عمل و سياست حزب دمکرات بياندازد! بايد از اقليت پرسيد که اولا، آيا شما واقعا منتظر "تکرار" اين اعمال هستيد تا حکم به وجود رابطه اى ميان اين اعمال با سياستهاى حزب دمکرات بدهيد؟ آيا اين تجاهل يا تظاهر به جهل نسبت به رويدادهاى جارى کردستان و وقايعى که هم اکنون در کنار گوش شما در جريان است کسى ميتواند جز به حساب عقب - ماندگى سياسيتان، عجزتان از درک حقايق روشن و ابتدائى و يا مصلحت جوئى تان بگذارد؟

ثانيا اگر اين "سياستهاى عمومى" را مى شناسيد چرا نام نميبريد؟ چرا آگاهى خود را به اقساط علنى ميکنيد؟ براستى کدام توهم، کدام منافع خرد سازمانى، کدام حساب سود و زيان است که از يک سازمان مدعى مارکسيست بودن اين پديده محافظه کار و زبان در کام را ساخته است؟

و ثالثا، آيا بالاخره حاضريد ميان اين "سياستهاى عمومى" با تعلق طبقاتى و موجوديت عينى حزب دمکرات بعنوان يک حزب بورژوايى رابطه اى برقرار کنيد؟ آيا حاضريد يکبار هم که شده وجود مبارزه طبقاتى در کردستان را به رسميت بشناسيد و اين آنتى دموکراسى علنى و آشکار را به نوعى ارزيابى پايه اى تر از اين مبارزه مرتبط کنيد؟

٤- اعلاميه مى گويد: "در صورت تکرار چنين شيوه هاى برخورد خصمانه از سوى حزب دمکرات ما خود را ملزم ميدانيم که چهره واقعى چنين سياستهايى را هر چه بيشتر در پيشگاه جنبش انقلابى خلق کرد و کليه نيروهاى انقلابى و دموکرات سراسر ايران و جهان افشا نموده و با تمامى وسائل ممکن به دفاع عملى از دستاوردهاى جنبش انقلابى خلق کرد برخيزيم". اولا معناى اين جمله اين است که در صورت عدم تکرار اين برخورد (يعنى اسلــحه کشيدن حزب دمکرات بر روى پيشمرگ فدايى) اقليت ديگر نيازى نخواهد ديد "از دستاوردهاى جنبش خلق کرد به دفاع برخيزد". ممکن است حزب دمکرات از تکرار اين ماجرا اجتناب کند، اما اگــر چنين شود قطعا نه اين بخاطر اين نامه دليرانه اقليت، بلکه بخاطر فداکارى، استقامت و هوشيارى حزبى خواهد بود که هم اکنون "چهره واقعى چنين سياست هايى را افشا ميکند"، و هم اکنون به دفاع از اين "دستاوردهاى دموکراتيک" برخاسته است، در واقع عبارات فوق دراعلاميه را بايد اينطور فهميد "اگر حزب دمکرات ميخواهد که اقليت هنوز هم به اين مبارزه واقعا موجود بر سر دموکراسى در کردستان نپيوندد، بايد از تکرار اين اعمال عليه اقليت دست بکشد". اين معناى واقعى" تهديد به مبارزه "در شرايطى است که اين مبارزه ١٠ ماه است در بعد وسيع نظامى آغاز شده است و جريان دارد. ثانيا اين محتمل تر است که حزب دمکرات اين تهديدات را تکرار کند، آنگاه اقليت کليه نيروهاى انقلابى در سراسر ايران و جهان را مخاطب قرار خواهد داد و با "تمام وسائل ممکن" به دفاع برخواهد خواست. بسيار خوب، اما ما ميگوئيم: اگر اين "نيروهاى انقلابى ايران و جهان" از همان نوعى باشند که خود اقليت هست، در پاسخ به اين فراخوان اقليت او را از "چپ روى" و "آوانتوريسم" و عملکرد "دهقانى" و تقسيم جنبش به "پرولتاريا و بورژوازى" باز خواهند داشت. به هر حيله و بهانه کارى خواهند کرد که واقعيات عينى اسلحه کشيدن حزب دمکرات بر روى اقليت در بانه لوث شود، آنها اقليت و حزب دمکرات را به اطاق کميسيونى که حتما بايد خودشان هم در آن شرکت داشته باشند، حواله خواهند داد. آنها از موضعگيرى علنى استنکاف خواهند کرد، آنها ميان اقليت و حزب دمکرات چمباته خواهند زد و هر دو را محکوم خواهند نمود آنها واقعيات را خواهند ديد اما بر آن سرپوش خواهند گذاشت، آنها به بهانه جنبش ملى، يا به بهانه حساب سود و زيان خودشان، سياست "تشنج زدايى" و "بيطرفى" پيشه خواهند کرد، آنها از محکوم کردن اقدامات حزب دمکرات عليه اقليت طفره خواهند رفت، در يک کلام آنها همان شيوه برخوردى را در پيش خواهند گرفت که اقليت مداوما در قبال تعرضات حزب دمکرات به ما پيشه کرده است. .سوال ما اينست که آنگاه اقليت به اين گونه "نيروهاى انقلابى سراسر ايران و جهان" چه لقبى خواهد داد و ادعاى آنها بر دمکرات بودن و انقلابى بودن را چگونه تفسير خواهد کرد؟ پاسخ اين سوال لازم نيست، زيرا خودمان ميدانيم.

٥- اقليت به اين اميد که حزب دمکرات را وادار سازد تا دست از تکرار اين اعمال بکشد و اقليت را مجبور به دفاع از دستاوردهاى دمکراتيک جبش نسازد، به حزب دمکرات چشم غره ميرود: چنانچه اين اعمال ادامه يابد آنگاه "رهبرى حزب دمکرات نشان ميدهد ابعاد مذاکره حزب دمکرات با جمهورى اسلامى برخلاف ادعاهاى حزب دمکرات بسيار فراتر از آن بوده است که تاکنون بر محدوديت آن پاى فشرده است". چه انبوهى از پرنسيپ، چه نمونه برجسته اى از هوشيارى سياسى! بلافاصــله پس از مذاکرات با جمهورى اسلامى حزب دمکرات تعرضات خود را عليه کومه له آغاز کرد. ظاهرا اقليت اين را نشانه "فراتر بودن ابعاد مذاکره" نگرفت. ده ماه تمام سياست جنگ طلبانه حزب دمکرات عليه کومه له بى وقفه ادامه يافته است. اقليت اين را هم نشان چراغ سبز حزب دمکرات به رژيم نگرفت. در تير ماه ٦٤ حزب دمکرات بر روى چريک فدايى اسلحه کشيد، ناگهان اقليت ظاهرا چيزى را که تا بحال قادر به ديدن آن نبود دريافت، اما فقط براى آنکه بعنوان تهديد و گروکشى عليه حزب دمکرات، و هنوز نه براى آگاهگرى و بيان حقايق، از آن استفاده کند! آيا براستى انزوا و افول "عنصــر تاريخى فدايى" را ميتوان مستقل از بررسى اين روش ها تحليل و درک کرد؟ آيا اين همان ديپلوماسى هميشگى رويزيونيسم نيست؟

٦- اين اعلاميه به هر رو بيانگر واقعياتى است که اقليت در قامت "هيئت تحقيق" بيان آنرا به صــلاح خود نيافته بود. اين اولين سند واقعى هيات تحقيق فدايى در مورد مبانى جنگ ميان حزب دمکرات و کومه له است. اين ديگر گزارش شهود فاجعه ٢٥ آبان در اورامان نيست که لابلاى سفسطه گرى هاى حزب دمکرات و يا "تکذيب کرده است و يا نکرده است" امثال وحدت کمونيستى کمرنگ شود. اين اعلاميه يک سازمان ديگر سياسى است، اعتراض اين سازمان به تعرضى است که به آزادى و حقوق خود او شده است. پس حاشيه نشينانى که اميدوار بودند منافع واقعى خود را پشت عبارت "ادعاهاى طرفين" گم و گور کنند، همين برگ انجير حقوقى را هم از دست داده اند و بايد فکرى بحال خود بکنند. ما، بعنوان حزبى که قاطعانه در دو جبهه درگير مبارزه اى خونين براى دمکراسى در کردستان است، بعنوان حزبى که بيانيه حقوق پايه اى مردم زحمتکش کردستان را صــادر نموده است، (و امثال اقليت هنوز از تائيد آن طفره ميروند) بعنوان حزب پيشروان کمونيست طبقه کارگر ايران، برخورد اخير حزب دمکرات به اقليت را محکوم ميکنيم. کومه له، تشکل پرولتارياى کمونيست و سمبل و نماينده راستين دموکراسى پيگير و انقلابى در کردستان است. هر کس پا به ميدان مبارزه براى دموکراسى و حقوق دموکراتيک توده مردم زحمتکش بگذارد، و حتى هر کس حاضــر باشد براى کسب حقوق دموکراتيک خود زبان اعتراض بگشايد ميتواند به حمايت و يارى فعال کومه له اتکا نمايد. در عين حال، تشخيص نقش کومه له در حفظ و گسترش دستاوردهاى دموکراتيک در کردستان، و حمايت بى قيد و شرط از کومه له در مبارزه اى که هم اکنون بر سر دموکراسى و حقوق کارگران و زحمتکشان ميان کومه له و حزب دمکرات در جريان است، خود بهترين و عينى ترين ملاک براى قضاوت دامنه دموکراتيسم و عمق انقلابيگرى هر سازمان و جريان سياسى اپوزيسيون است، که به نحوى از انحا خود را به دموکراسى و انقلاب منتسب ميکند.

نادر بهنام

کمونيست شماره ٢٢، شــهــريــور ١٣٦٤


hekmat.public-archive.net #0310fa.html